۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

عید به مستمندان مبارک!

عید از راه میرسد، عید یاد آور کالای نو است، یادآور عطرِ است که جوان قریه روی لباس اش پاشیده است،تداعی کننده گشت و گذار دختر همسایه است که لبهایش را اولین بار رنگ کرده است سرخِ- سرخ، عید دید و بازدید بزرگان قریه را بخاطر می آورد، روز تصمیم سازی ریش سفیدان و متنفذین قریه است که فرصت می یابند راجع به قریه و کوچه باهم تصمیم بگیرند، عید یادآور خاطرات کودکی، دویدن ها، شوخی ها و مردم آزاریها است و یادآور خیلی چیزهای دگر. . .


1- اما عید هم عید قدیم، قدیما مردما خیلی بی ریا تر از امروز عید را جشن میگرفتند، آنروزها سفره ای عید خیلی پر رنگ نبود، تقریباٌ همه سفره ها باهم مشابه بودند، ثروتمندان به فقرا میرسیدند، یادم است حاجی احمد هر عید 30-20 متر رخت میگرفت و به بچه های فقیر قریه توزیع میکرد تا لباس عید شان نو باشد، عبدالحسین دکاندار چند پیپ روغن نباتی دوکیلویی را به مستمندان قریه بخشش میکرد. آنروزها خبری از این همه بادام، پسته و... نبود. درعوض بزرگان عید را باشریک کردن چای و شیرنی و بعضاٌ هم با آبگوشت گوسفند داخلی! تجلیل میکردند و دراین روز تصمیم میگرفتند که مسجد خود را تعمیر کنند و یا اّشرِ را تدارک ببینند تا سرک و یا کدام جای عمومی دگر را تعمیر کنند.
 *****
و اما عید قربان در کنار اینها یادآور رمه های گوسفند وگله های گاو است که هر طرف شهر و قریه به چشم میخورند. گوسفندانِ که از زمان ابراهیم تا حالا جّورِما را میکشند و روز عید شاهد کشتار دسته جمعی خودها اند. بزرگترین قتل عام آنها در مکه صورت میگیرد، جایی که شاید از دومیلیون گوسفند تجاوز کند. تا همین چند سال پیش دولت عربستان با بلدوزر گوسفندان قربانی شده را زیر خاک میکرد ولی حالا حاجی ها اجازه دارند که گوشت آنرا با خود ببرند و یا هم به کشورهای نیازمند میدهند که این میتواند امری پسندیده باشد.

2- عید این روزها اما کمی که چه عرض کنم کلی متفاوت از گذشته است. این روزها سفره ها خیلی رنگی تر شده است، انواع کیک  و کلوچه، پسته و بادام و انواع میوه ها در سفره ی عیدی وجود دارد. ثروتمندان خیلی کمتر از گذشته بفکر ناداران دور و اطراف اش است. سفره ی عید وسیله ی چشم و هم چشمی است تا سفره ی عید. همه کوشش میکنند تا سفره شان از هر نظر از همسایه خوب تر چیده شده باشد و چیزی از قلم نیافتاده باشد. اگر دیروز بچه حاجی به دخترو پسرش میگفت کوشش کنند پیش خانه فلانی ها نروند بد بختها کالای مثل شما ندارند خفت میخورند. امروز حاجی سفارش بهترین لباس برای پسر و دخترش فراهم میکند و توصیه میکند باید مردم مود و فیشن آنهارا ببینند تا چشم حسود کور شود، میگوید مه زحمت کشیده ام، آنها هم زحمت بکشند و کالای نو بخرند.
*****
حاجی امروز در برگشت از حج مهمانی بزرگی را تدارک میبیند و تمام سرشناسان کوچه و قریه،ریئسها و آدمهای "بدرد بخور" را دعوت میکند تا بقول بعضی ها یک روز کارش بند نماند و مهم تر از همه پیشوند " حاجی" خوبتر به نامش جا بیافتد. خیلی بیش از اینکه به فکر ثواب باشد دنبال "کباب"  شهرت اش است.

من کسی را میشناسم که فوق العاده مُسِن بود و نمیتوانست حج برود، فرزندانش شخصی را که در عربستان سعودی بسر میبرد مامور کرد تا برای پدرش حج کند و بعدش هم این حاجی پیر به فرزندانش فشارآورد تا به شکرانه ی حج "طوی" کنند و مردم را دعوت کنند. استدلالش هم این بود که اگر طوی نکنید مردم مه ره حاجی نمیگه؟؟؟!!!!! اگر در همسایگی حاجی امروز فردی از گرسنگی بمیرد کک اش هم نمیگزد.

حاجی هایی را میشناسم که با برکت پول بادآوردهِ قاچاق تریاک به عربستان سفرمیکنند، و کسانی به حج میروند که پولهای کلانی از بودجه ی مردم افغانستان را در آشفته بازار فساد اداری به جیب زده اند. حاجیهای را میشناسم که از طریق سهمیه ی دولتی بدون قرعه کشی معمول به حج میروند و بالاخره وکیلان و سناتورانی را میشناسم که سهمیه ی حج شان را به ده ها هزار افغانی به فروش میرسانند و اما دراین میان کسانی هستند که عشق واقعی حج در دل شان پرپر می زند ولی فرصت نمی یابند تا به حج بروند.

و اماحج؟؟؟ هرسال میلیونها پول بی زبان افغانی هزینه ی حج میگردد آنهم در کشوریکه اکثریت مردم آن با درآمد کمتر از دو دالر در روز روز را به شب میرسانند!!! هرحاجی پنج- شش هزار دالر مصرف میکند، درحالیکه" براساس آمار رسمی، هم اکنون پنجاه درصد مکاتب در افغانستان ساختمان ندارند، شمار زیادی از دانش آموزان در ساختمان های نیمه ویران و یا در زیر خیمه ها درس می خوانند و ۷۷ درصد از معلمان افغان از امکانات لازم برای تدریس برخوردار نیستند"(بی بی سی)

و این را میگذاریم به اندیشمندان و متخصصین دینی تا قضاوت کنند که آیا درچنین شرایط فلسفهی وجودی حج چنین چیزی را ایجاب میکند؟ وقت آن نرسیده تا توصیه های لازم را برای این قوم حج رفته بکنند؟

۴ نظر:

مطیع الله گفت...

سلام دوست عزیز،
جالب بود ولی این روزها همه از این حرفها میزنند. اما دریغ از گوش شنوا

Emal Sobat گفت...

دیگر از این خبر ها نیست همسایه فعلاً در وطن ما و شما امپریالیزم حکومت می کند پولدار ها به فکر پولدار شدن هستند و فقیر ها روز به روز فقیر تر می شوند، مهر و محبت، کمک به همنوع، دوستی، شریک ساختن خوشی با دیگری و یا شریک ساختن لقمه نان با همسایه دیگر خریدار ندارد و به باید فراموشی سپرده شده است، یاد سوسیالیزم و مفکوره های مارکسیزم بخیر اما امروز از این یاد ها هم کاری ساخته نیست امروز بازار امپریالیزم است، تا می توانی بدرنگان .....بی بی دیگران

547 گفت...

اوففففففففففففففف پویش عزیز نمیدونم چه بگم....؟؟؟؟؟

مانده ام گنگ رها... دستم نمیرود ... نه به نوشتن حرفی، واژه ای یا شعری یا حد اقل یه چیزی اونهم حتی مزخرف ترین ... به اون اندازه که دیگر جای برای ... هی چه بگم ... ولی این جمله اخر که :"متخصیصن دینی ..." اسختوانهایم را یخ میبندد... اصلا چه نیازی بود که این را اضافه میکردی...؟؟؟؟؟؟؟ من هم بروزم یه چیزای نوشته ام. در این مورد.
موفق باشی عزیز. ایکاش میتونیستیم همانطوری که برای انتخاب واژه ها دستت میلرزید ... لحظه های زندگی مان ... هی بی خیال ... اینه دیگه دنیا ... ای وای که چقدر ... ناامیدانه ؟؟؟

rafiqpoor گفت...

به ایمل و تابش گرامی درود!
راستش آقای تابش منظورم از متخصصین دینی کسانی است که در همین حوزه فعالیت میکنند و حرف برای گفتن دارند، میباشد. فکر میکنم تاآنها شروع نکنند،حرف ما خیلی هم نتیجه بخش نیست.برای این آنان باید دست بکار شوند.چکارکنیم دگه...
ایمل عزیز،
آنهاییکه حج میروند پیرو مکتب امپریالیسم نیست و درضمن امپریالیسم تیپیک امروز هم وجود ندارد.امریکابزرگترین امپریالیست جهان حال طرح بیمه درمانی را دنبال میکند که یک طرح سوسیالیستی است. و درضمن همین سرمایه دارها هم به خیلی از مردم دنیا کمک می کنند.