این چند روزه زیادی مصروفم. کارهای است که باید انجام بدهم. وظایفی که باید خیلی وقت از اینها به سراغ اش می رفتم ولی تازگیها کار امروز به فردا گذاشتن عادت ام شده. میدانم کاری خوبی نیست و سعی می کنم اصلاح اش کنم. بهمین خاطر چندی است که از اینجا دور شده ام ولی میگویند :"ترک عادت موجب مرض است" فکر کنم خیلی هم بیجا نیست. نکاتی از اتفاقات گذشته به ذهنم سنگینی میکرد فکر کردم اینجا باید گذاشت.
1. لست اعضای شورای عالی صلح به رسانه ها و مردم معرفی گردید. در لست نام کسانی به چشم میخورد که در گذشته خود تهدید برای صلح بوده اند و حتی از آنها به عنوان مسببان اصلی ظهور طالبان یاد می کنند. حالا ببینم شاید آنان اینبار بتوانند بانی صلح باشند.یکی از مجریان تلویزیون طلوع زمانی میگفت: " افغانها همانطور که جنگ بلدند، صلح هم بلدند" آنوقت احساس خوبی نسبت به اینگونه حرف ها نداشتم ولی این کار حالا حقیقت پیدا می کند. ببینیم شاید قهرمانان دیروز جنگ، بت های صلح امروز نیز باشند. من نمیدانم چرا این همه بدبینم؟
2. خبرها از تقلب های گسترده در انتخابات امسال میگویند. انتظار میرفت بعد از برگزاری سه انتخابات مهم اینبار با توجه به " افغانیزه شدن پروسه" بدون تقلب باشد. چراکه در انتخابات قبلی آقای ریئس جمهور انگشت اتهام را بسوی خارجی ها نشانه رفته بود و گفت:"تقلب صورت گرفت و خارجی ها تقلب کردند." این بار اما بازهم انتخابات ما از تقلب خالی نیست و این معنی اش این است که افغانیزه کردن به معنی تقلب زیادتر.
3. زمزمه های شنیده می شود که گویا آقای ریئس جمهور میخواهد بعضیها را بدون رای مردم و بارای خودش بشکل مستقیم وارد پارلمان نماید. اگر قرار باشد پس از صرف این هزینه گزاف بازهم ما از انتصاب خلاص نشویم چه بهتر که ریئس جمهور از اول انتخابات را لغو میکرد وتعدادی را به پارلمان معرفی میکرد و هزینهء انتخابات را هم صرف پلان صلح میکرد و بردران ناراضی را خشنود میساخت. این را میشود افغانیزه کردن بمعنی واقعی اش دانست.
4. آقای کرزی در مراسم تجلیل از روزجهانی سواد در لیسهء امانی-کابل پشت تریبون گریه کرد و در ضمن اعتراف تلخی کرد. او گفت که کشورش از 130 سال به اینطرف هیچ پیشرفتی نداشته است. تلخ ولی واقعی است. شاید عقب ماندگی افغانستان به سالها پیشتر از آن نیز برسد. حالا سوال پیش می آید دلیل عقب ماندگی ما چه بوده است؟ چرا آقای کرزی درهمین نزدیکی ها محمدظاهر پادشاه سابق را به کمک "لوی جرگه" لقب "بابای ملت" داد؟ شخصیکه به تنهایی مسئول چهل سال بدبختی کشور بود. او در آرام ترین دوره ی افغانستان بجز عقب نگهداشتن ملت هیچ گامی را بسوی ترقی برنداشت.
چرا باطالبان از درِ مدارا پیش آمد؟ آنان بخشی از نیروهای ضد سواد و امنیت کشور اند. در طی هشت سال حاکمیت آنان بدترین جفاها را بمردم تحمیل کردند. سیل عظیم از جوانان دختر و پسر را از تحصیل علم محروم ساخت. همین حالا هم مکاتب را آتش می زنند و روی دختران مکاتب اسید می پاشند. پس آیا واقعن صلح با این اشرار نفعی برای پیشرفت کشور خاهد داشت؟
ریئس جمهورباید خون گریه کند. او ریئس جمهور کشوری است که پایین ترین آمار تحصیل کردگان در دنیا را داراست، در کشوری حکمرانی می کند که هنوز مردمان وجود دارند که پشت شتر به دنیا می آیند و در انجا از دنیا میروند. ولی آیا وقعن ریئس جمهور نگران عقب ماندگی کشور است؟ فرض کنیم که اینطور باشد. پس برای پیشرفت باید اقداماتی انجام دهد.باید با فساد دولت اش مبارزه کند. باید به معارف توجه بیشتری کند و باید....خیلی اصلاحات دگر انجام دهد وگرنه این اشکها جزء اشک تمساح چیزی بیشتری نیست.
حکومتداری خوب، پرهیز از تبعیض، تشویق خدمتگزاران وقعی وطن، تنبیه دشمنان این خاک و ازمیان برداشتن ریشه های فساد می تواند ریئس جمهور را در راستای نجات کشورش از عقب ماندگی کمک کند درغیر آنصورت همان آش است و همان کاسه.
6. و من بیشتر از همه به حرفهای جنرال حمیدگل تعجب کردم. او کیست و این توصیه هایش حاکی کدام پلان شوم آی اس آی است. به نظر می رسد آنها فکر می کنند در انتهای جاده اهداف شان رسیده است و حال باید فاز جدید حمایت رسانه ی از طالبان را در قالب یک جنگ روانی به پیش ببرد. آنها جامعه جهانی را به حمایت از اهداف اسلام آباد فرا میخوانند و خواستار تسلط دایمی شان برکشور ماست. این میتواند سرآغاز یک هشدار جدی باشد برای کسانیکه از گفتگو با طالبان حرف میزنند.
1. لست اعضای شورای عالی صلح به رسانه ها و مردم معرفی گردید. در لست نام کسانی به چشم میخورد که در گذشته خود تهدید برای صلح بوده اند و حتی از آنها به عنوان مسببان اصلی ظهور طالبان یاد می کنند. حالا ببینم شاید آنان اینبار بتوانند بانی صلح باشند.یکی از مجریان تلویزیون طلوع زمانی میگفت: " افغانها همانطور که جنگ بلدند، صلح هم بلدند" آنوقت احساس خوبی نسبت به اینگونه حرف ها نداشتم ولی این کار حالا حقیقت پیدا می کند. ببینیم شاید قهرمانان دیروز جنگ، بت های صلح امروز نیز باشند. من نمیدانم چرا این همه بدبینم؟
2. خبرها از تقلب های گسترده در انتخابات امسال میگویند. انتظار میرفت بعد از برگزاری سه انتخابات مهم اینبار با توجه به " افغانیزه شدن پروسه" بدون تقلب باشد. چراکه در انتخابات قبلی آقای ریئس جمهور انگشت اتهام را بسوی خارجی ها نشانه رفته بود و گفت:"تقلب صورت گرفت و خارجی ها تقلب کردند." این بار اما بازهم انتخابات ما از تقلب خالی نیست و این معنی اش این است که افغانیزه کردن به معنی تقلب زیادتر.
3. زمزمه های شنیده می شود که گویا آقای ریئس جمهور میخواهد بعضیها را بدون رای مردم و بارای خودش بشکل مستقیم وارد پارلمان نماید. اگر قرار باشد پس از صرف این هزینه گزاف بازهم ما از انتصاب خلاص نشویم چه بهتر که ریئس جمهور از اول انتخابات را لغو میکرد وتعدادی را به پارلمان معرفی میکرد و هزینهء انتخابات را هم صرف پلان صلح میکرد و بردران ناراضی را خشنود میساخت. این را میشود افغانیزه کردن بمعنی واقعی اش دانست.
4. آقای کرزی در مراسم تجلیل از روزجهانی سواد در لیسهء امانی-کابل پشت تریبون گریه کرد و در ضمن اعتراف تلخی کرد. او گفت که کشورش از 130 سال به اینطرف هیچ پیشرفتی نداشته است. تلخ ولی واقعی است. شاید عقب ماندگی افغانستان به سالها پیشتر از آن نیز برسد. حالا سوال پیش می آید دلیل عقب ماندگی ما چه بوده است؟ چرا آقای کرزی درهمین نزدیکی ها محمدظاهر پادشاه سابق را به کمک "لوی جرگه" لقب "بابای ملت" داد؟ شخصیکه به تنهایی مسئول چهل سال بدبختی کشور بود. او در آرام ترین دوره ی افغانستان بجز عقب نگهداشتن ملت هیچ گامی را بسوی ترقی برنداشت.
چرا باطالبان از درِ مدارا پیش آمد؟ آنان بخشی از نیروهای ضد سواد و امنیت کشور اند. در طی هشت سال حاکمیت آنان بدترین جفاها را بمردم تحمیل کردند. سیل عظیم از جوانان دختر و پسر را از تحصیل علم محروم ساخت. همین حالا هم مکاتب را آتش می زنند و روی دختران مکاتب اسید می پاشند. پس آیا واقعن صلح با این اشرار نفعی برای پیشرفت کشور خاهد داشت؟
ریئس جمهورباید خون گریه کند. او ریئس جمهور کشوری است که پایین ترین آمار تحصیل کردگان در دنیا را داراست، در کشوری حکمرانی می کند که هنوز مردمان وجود دارند که پشت شتر به دنیا می آیند و در انجا از دنیا میروند. ولی آیا وقعن ریئس جمهور نگران عقب ماندگی کشور است؟ فرض کنیم که اینطور باشد. پس برای پیشرفت باید اقداماتی انجام دهد.باید با فساد دولت اش مبارزه کند. باید به معارف توجه بیشتری کند و باید....خیلی اصلاحات دگر انجام دهد وگرنه این اشکها جزء اشک تمساح چیزی بیشتری نیست.
حکومتداری خوب، پرهیز از تبعیض، تشویق خدمتگزاران وقعی وطن، تنبیه دشمنان این خاک و ازمیان برداشتن ریشه های فساد می تواند ریئس جمهور را در راستای نجات کشورش از عقب ماندگی کمک کند درغیر آنصورت همان آش است و همان کاسه.
6. و من بیشتر از همه به حرفهای جنرال حمیدگل تعجب کردم. او کیست و این توصیه هایش حاکی کدام پلان شوم آی اس آی است. به نظر می رسد آنها فکر می کنند در انتهای جاده اهداف شان رسیده است و حال باید فاز جدید حمایت رسانه ی از طالبان را در قالب یک جنگ روانی به پیش ببرد. آنها جامعه جهانی را به حمایت از اهداف اسلام آباد فرا میخوانند و خواستار تسلط دایمی شان برکشور ماست. این میتواند سرآغاز یک هشدار جدی باشد برای کسانیکه از گفتگو با طالبان حرف میزنند.