۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

دیروز نه چند روز پیش بود."سارا اکبری" یکی از استفاده کنندگان فیسبوك نوشته بود"کاش بودایی می بودم". شاید نزدیک پنجاه تا کامنت زیر این عنوان گذاشته شده بود. جالب بود بدانم واکنش دوستان فیس بوکی چگونه است. در کمال ناباوری به کامنت های روبرو شدم که مو را بر بدنم راست می کرد.

این دوستان فیس بوکی تا توانسته بودند به سارا فحش و ناسزا نثار کرده بود. بعضیها هم کمی ملایم تر سرزنش اش کرده بودند. هنوز آن کلمات رکیک ذهن من را آزار می دهد. باخود می گویم چرا باید اینگونه باشیم. خوب انسان های محترم، باکلاس،درس خوانده و... در شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک عضو هستند. آخر چرا فرهنگ استفاده از آن را رعایت نمی کنند؟ چرا بخود حق می دهیم فردی را که صرف یک آرزو کرده بود، اینگونه توهین و هتک حرمت کنیم.

ولی این سارا نبود توهین شده بود.به نظر من کامنت دهنده، شخصیت خود را به نمایش گذاشته بود. خیلی ها سرزنش اش کرده بودند. خیلی ها خواسته بودند که این کامنت ها را پاک کند و سارا حساب این آدم را "بلاک" کند. من به این شخص دلم سوخت که چرا در دنیای به این بزرگی و دسترسی به این همه اطلاعات، اینگونه فکر می کند و با دیدن کلمه ی بودایی این همه از خود بیخود می شود.

تصور کنید اگر یک بودایی بیاید و این آرزو را بکند، بقیه بودایی ها با فحش و ناسزا به استقبالش می روند؟  اصلن عکس العمل خودت چه است؟ بازهم فحش می دهی؟ چرا ما بعضی چیزها را نمی فهمیم. مطمئنا بودایی ها  فحش نمی دهند و توهین هم نمی کنند. چقدر خوب بود كه تعداد زیاد از هموطنان ما كه از جدید ترین تکنولوژی روز استفاده می کنند، فرهنگ استفاده از آنرا هم فرا می گرفتند.

تساهل و تسامح یکی از اساسات اسلام است. ما باید یاد بگیریم که به اندیشه های دگران احترام بگذاریم. هم پذیری و دگر پذیری از ارزشهای بشر امروزی است. این انسان راهی زیادی را آمده است تا به این نتیجه رسیده است. باید یاد بگیریم که اندیشه و فکر هرکس مال خودش است. عصر کنترل برافکار و عقاید دگران گذشته است. نمی شود سلیقه ات را بر دگران تحمیل کنی برادر من و آنهم با فحش و ناسزا.

بهتر است کمی بخود آییم و مسئول رفتار خود باشیم. هزاره ی سوم است و ما هنوز در خم همان کوچه ایم .................

۴ نظر:

محمد تقی دانش گفت...

با سلام!
ما باید تمرین کنیم تا بتوانیم انسانیت را محور مشترک زندگی خویش قرار بدهیم.نباید مذهب ، دین ، رنگ ، نژاد و لسان را عامل پیوند و دوستی بدانیم بلکه ملاک فقط انسان و انسانیت باشد.در آن صورت مردم افغانستان زندگی صلح و صفا خواهد داشت.

منوچهر طاهریان گفت...

سلام خدمت نویسنده عزیز آقای پویش
واقعا به سخن های با ارزشی و معتبری اشاره کرده بودید، خیلی موارد خوبی را ارایه کرده بودید. هر فردی امروز می تواند به خواسته خودش به جای برود و کاری را انجام دهد تا اینکه بعضی افراد غیر عادی برای وی صدی بشه، مثل همین افراد که برای سارا اکبری فحش و ناسزا گفتن. امیدوارم برای خودمان یک شخصیت که هستیم باشیم تا آنکه برای دیگران می خواهیم. و برای آینده خودمان تصمیم بگیریم تا اینکه به آرزوی های کسی فحش گفت، شاید وی آمده بوده تا از شما بزرگوارا نظر و با شما مشاوره کند، ولی شما حق سر کوبی آنها را ندارید
تشکر
م.طاهریان

RS232 گفت...

آفرین دوست عزیزم. امیدوارم که این طرز فکر در میان همه ما گسترش پیدا کند.

ناشناس گفت...

فكر كنم كه اسلام اهل تسامح نيست. ديگر اين كه سخن هر شخص سخن خودش نيست، بلكه سخن جامعه اي است كه درآن زندگي مي كند