۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

آیاوجود ذخایر طبیعی برای توسعه کافیست؟


خبرهای دیروز حاکی از کشف معادن طلا، آهن، مس و... به ارزش یک تریلیون دالر در جنوب و شرق کشور بود. سال گذشته هم در خبری اعلان شد که هلمند دارای مقدار قابل توجه نفت و یورانیم است.  اگر این خبر حقیقت داشته باشد ، می تواند تا حدودی دولتمردان را امیدوار کند که شاید بتوان از اتکا به کمک های خارجی در سالهای آینده کاست و کشورما در ردیف کشورهای ثروتمند حداقل در روی کاغد، قرار بگیرد.

کشف منابع طبیعی و سرمایه گذاری روی استخراج آن در سالهای آینده می تواند کشور ما را از این رو به آن رو کند ولی بخواطر باید داشت،این  تنها یک روی سکه است. اما روی دگر سکه، کشمکش تازه و بزکشی دگری می تواند باشد که باکشف منابع طبیعی آغاز یابد. چه اینکه افغانستان شاید از معدود کشورهای باشد که منابع طبیعی آن تقریبا دست نخورده مانده است و کمتر مورد بهره برداری قرار گرفته است. برعکس در کشورهای دگر منابع طبیعی تقریبا روبه اتمام است و این می تواند توجه آن کشورها را به منابع کشور ما معطوف کند و افغانستان یک بار دگر میدان رقابت کشورهای منطقه و جهان اما، این بار بر سر کنترل منابع گردد.

کما اینکه خیلی ها فکر می کنند که حمله به عراق فقط برای کنترل منابع نفتی آن کشور صورت گرفته است و تسلیحات کشتار جمعی صرف بهانه ای بیش نبوده است. شواهد هم همین را تایید می کند زیرا امریکایی  ها هیچ وقت نتوانستند سلاح اتمی در عراق پیدا کنند و بخاطر همین مسئله بود که بوش لقب بزرگترین"دروغگوی" دنیا را کمایی کرد. 

به نظر من معادن نمی تواند یک کشور را توسعه برساند و آنرا ثروت مند سازد. معادن نمی تواند تضمین کننده ای  آرامش و رفاه یک ملت باشد، چه بسا کشورهای هستند که از نظر منابع طبیعی خیلی غنی و از نظر شاخص های توسعه در آخر لست قرار دارند. مانند کشورهای لیبی، نیجیریه ، سودان و حتی کشورهای عربی منطقه.  برعکس نیروی انسانی و بشری تعلیم یافته و صاحب فکر است که تعیین کننده ای توسعه و پیشرفت یک کشور است. ما در دنیا کشورهای داریم که از نظر منابع طبیعی و ثروت های خدادادی خیلی فقیر اند ولی باتکیه بر نیروی بشری خود توانسته اند به توسعه و پیشرفت شایان برسند. نمونه های زیادی وجود دارد. چاپان، کوریای جنوبی و یک تعداد کشورهای دگر می تواند ثبوت بر ادعای ما باشد.

بناء اگر سیاست گذاران کشورما صرف به منابع طبیعی بسنده کنند وغافل از تربیه نسل نو باشند، به جای نخواهند رسید. صرف تماعی همسایگان و قدرتمندان را بیشتر خواهد کرد و بس. ما باید در قسمت بیداری و روشنگری نسل جوان توجه نماییم  و نیز در جهت آموزش خلاق و  ایجاد جامعه ای سالم مبتنی بر ارزشهای انسانی همت گماریم. فقط با تکیه بر همین مسئله است که می توانیم به توسعه پایدار برسیم و هر راهکار غیر از این می تواند کشور ما را به منجلاب دگری غرق کند.

۱ نظر:

بصیر آهنگ گفت...

خیلی زیبا نوشته ای مرد!
باورکن مرا به دنیایی دیگری برد.
هی خدا ازت نگذره تو یک سال را ثانیه شماری میکنی، وای به حال من!
نه پویش عزیز فکر کنم برای من وتو همین محیط درس وبحث درخارج ازخاک وطن خوب تر است درشرایط فعلی. باور کن وقتی برگردی ازچیزهای که خواهی دید، دلت به سنگ میخوره. به هر حال تشویش ودلهره نداشته باش، خودتو محکم کن مرد!
این شعر هم به شما تقدیم
ازحادثه ترسند همه قصر نشینان
ماخانه به دوشان غم سیلاب نداریم
بهروز وشاد کام باشید.