۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

صلح رویای دست نیافتنی

هر روز که از عمر کمیسیون های زنجیره ای صلح وآشتی ملی و شورای عالی صلح ونهادهای همسوی آن می گذرد، مبارزه ی طالبان جدی ترشده و اراده ی آنها برای تسخیر افغانستان با وجود حضور نظامیان ناتو و سربازان باراک اوباما، استوارتر شده میرود. آنان در تازه ترین اقدام حمله ی موفقیت آمیز دگری را در سرپل انجام دادند. دیروز در قندهار رشته حملات انفجاری دگری را  انجام دادند که تعدادی از هموطنان ما را به کام مرگ فرستاد. همچنین در زابل نیزدر اثرانفجار یک ماین کنارجاده ی یازده نفر از هموطنان غیرنظامی کشته شد که از جمله خانم لیلا اسدی نیز در جمع کشته شدگان است.

لیلا اسدی دختر جوانی که تازه از مکتب فارغ شده و برای گرفتن تذکره راهی غزنی شده بود،شاید هزاران آرزو در سر داشت، شاید میخاست دیپلمات، داکتر، انجینیر و شاید.... ولی  با همه ی اینها شاید هیچگاه تصور نمیکرد که این چنین مورد حمله بزدلانه قرارگیرد.او شاید نماینده صدها جوان دختر و پسری باشد که روزانه در جای جای این سرزمین با هزاران امید و آرزو قربانی انفجار، بمب و خشونتهای ناشی از جنگهای جاری میشود.

رسانه ها دیروز اعلان کردند که هرات اولین شهری خاهد بود که امنیت آن بدست افغان ها سپرده شود و درست فردای اعلان این خبر امروز در هرات انفجاری رخ داد و مثل همیشه تعدادی از هموطنان مارا به کام مرگ کشاند.بغلان روز بروز نا امن تر میشود و دامنه ی خشونت ها به سرپل نیز کشیده شده است. بلخ نیز دستخوش ناامنی های جدید شده و در خبرها داشتیم که ولسوالی چمتال نیز بدست طالبان افتاده است. در فاریاب و بادغیس همین اکنون طالبان والی های خود را تعیین کرده اند و این موج کم-کم رفته دامنه ی کل شمال را میگیرد. تلفات آلمانی ها روز بروز زیاد شده میرود، قندز جایی بود که تادیروز بهشت امن نیروی ناتو به حساب میرفت و ناتو ازینکه آلمان ها نمیخواهند به جنوب عسکر بفرستند، انتقاد میکرد. قندزحال اما، به مرکز سازماندهی قوای طالبان تبدیل شده و میرود که کل شمال کشور را نابود کند.

اینکه درچنین شرایطی شورای عالی صلح چکار خاهد کرد، امری است که هنوز دورنمای روشنی برای آن وجود ندارد. آنچه مسلم است، طالبان روز بروز قویتر شده میرود و از جایی برخاسته است که نیروی تا به دندان مسلح ناتو و امریکایی ها حضورداشته است. زمانی یک عسکر اردوی ملی بمن گفت که ما طالبان را اسیر میکنیم و بعد امریکایی ها می آیند و رها می کنند. آقای کرزی نیز زمانی گفته بود که طالبان با هلی کوپترهای امریکایی وارد شمال میشوند.

مردم افغانستان هم کم-کم به این نتیجه میرسند که وقتی دولتمردان و رسانه ها بازی صلح-صلح راه انداختند باید بفهمی که این واژه بیشتر از هرزمانی غریبتر شده میرود و نتیجه ی عکس میدهد. زمانی همه از حقوق بشر و دموکراسی حرف میزدند ولی تنها چیزی که روی آن مکثی صورت نگرفت دموکراسی و حقوق بشر بود. بعدش حرف عدالت انتقالی و محاکمه جنایتکاران جنگی پیش آمد،ولی این تنها کاری بود که در نطفه خفه شد. سال گذشته هم که مبارزه با فساد اداری در راس برنامه های ملی و بین اللملی قرار گرفت ولی تا حال هیچگونه کاری در مورد صورت نگرفته است.

امسال نیز حرف از صلح است و آشتی. تجربه نشانداده است که این حرکت نیز راهگشا نخاهدبود و بیم آن میرود که حرکت طالبان را مصمم تر کند و طالبان جسور تر و گستاخ تر از همیشه وارد صحنه شوند و بعد از این رد پای آن را در جای جای این کشور خاهیم دید. بازهم مثل گذشته ها از فرصت بوجود آمده استفاده نتوانستیم و بسادگی این فرصت را بازیگوشان بازی سیاست در افغانستان براحتی از کف خاهند داد و روزی خاهد شد که حسرت این فرصت را خاهیم خورد. تاچشم براهی فرصت جدیدتری باشیم که شاید به این زودیها دستگیر ما نشود. رویای افغانستان مرفه و صلح پایدار؟  آیا محقق خاهد شد؟ صلح را به انتظار نشسته ایم ولی آیا این راهش است؟

۱ نظر:

وحیدالله گفت...

صلح، صلح و صلح! اینقدر از این واژه سوء استفاده کرده اند که در روسپی خانه های شهر من از کارگران سیکس سوء استفاده نمیشود.خاک برسر این دولتمردان
وحیدالله-امستردام