یک جمعه ی خونین ولی نه در غزه، نه در کرانه ی باختری. یک جمعه ی خونین در کویته، میزان چوک. نمیدانم ما مردم کجای کاریم؟ آخر ابتکار قدس بدست کی است؟ تا کی به نفع این و آن شعار بدهیم؟
ما چرا هر جا دست دارازی می کنیم. آخر یکی نیست بگوید برادر به زندگی خودت برس. بروری را چگونه میشود جای بهتری برای زیستن کرد. مری آباد را چطور. چطور با بلوچ ها کنار آمد و با پشتون ها. و اگر هم خیلی انرژی اضافه داشتی بیا و برای افغانستان داد و غال را بنداز.مثلن برای بهسودی ها. برای کسانی که در جای جای این کشور سر بریده می شوند.میگویند کل اگر طبیب بودی سر خود را مداوا می کرد.
زمانی پدرم کتابی را میخواند بنام"مشکاة"، فکر کنم همین طوری نوشته میشد. در آن راجع به دوزخ و چیزهای دگر نوشته کرده بودند. نوشته بود مردی گناهکار در دوزخ هیزم می آورد.پشتاره می سازد. سنگین است نمی تواند بردارد، دوباره آنرا باز می کند بجای اینکه کم کند و بتواند بلند اش کند، مقداری هیزم دگر به آن می افزاید. این مردم کویته هم واقعن همینطوری اند.با وجود این همه مشکل، بازهم فلسطین و قدس را هم بر رنج هایشان اضافه میکنند و این هم می شود نتیجه اش.
روزجهانی قدس، روزجهانی اشک تمساح ریختن است. برای کشور مبتکر معنای جز بهره برداری سیاسی ندارد. آنها با اسراییل مشکل دارند، با امریکا مشکل دارند و میخواهند حوزه ی نفوذ خود را تا عمق آبهای سرخ و بحیره عرب گسترش دهند ولی شما چه؟ چرا این را درک نمی کنی؟ چرا هرچه باید این و آن گفت، قبول کنی و مرگ براین و آن نثار کنی؟ این مرگ اول سراغ خودت می آید نه آنها.
روحانی عزیز و سید محترم!
کمی هم به فکر این ملت باشید.حداقل حق آب و نمک این ها را درنظر بگیر چیزی که تو به آن عقیده داری. کمی هم بفکر منافع مردم باش.برای یکبار که شده هم منافع خودت را در درجه دوم قرار بده. ورنه در درازمدت روزی همه متوجه خواهد شد که شما مقصرید و آنوقت جایی بین مردم نداری.
علامه محترم و تازه از قم برگشته!
اگر واقعن خیلی علاقه به فلسطین داری، باری به فلسطین برو و در آنجا همبستگی با فلسطین را عملن تجربه کن ولی اگر به جرم شیعه بودن ترا نکشتند. زیرا وهابیت در فلسطین خیلی طرفدار دارد. و اگر هم از وهابیها نجات یافتی برو سراغ اسراییلی ها را بگیر. بیشتر ازین این مردم را قربانی نکن. این ها اسراییلی نیستند و با امریکا هم سر و سری ندارند.یک مشت مردم فقیر و بدبخت اند که به کار و زندگی خود مصروف اند وبس. خودت هم این را خوب میدانی.
و اما برادر مظاهره کننده!
ما انقدر مشکل داریم که کسی باید بداد ما برسد نه اینکه ما مشکل کشای دگران باشیم.مشکل فلسطین با این تظاهرات ها حل نمی شود و حتی آنها نیاز هم به تظاهرات ما ندارد. دیدید که فلسطینی ها حتی با کشته و زخمی شدن دوصد نفر صدای خود را هم بلند نکردند ولی همان حامیان اسراییل این کشتار را به شدت محکوم کردند. این تجمع ها هم برای فلسطین نیست برای یکعده ی دگر است آنها نان خود را ازین راه بدست می آورند و تو این وسط هیچکاره ای. آنها برای رنگین کردن سفره ای خود می خواهند نان تو را ببرند وبس.آنها تو را پُل می زنند تا به نان برسند، به جاه برسند و به.........خیلی چیزهای دگر. بس کمی فکر کن.
برادر من و تو باید یاد بگیریم که به حرفهای این چنینی آنها نه بگوییم. همه ی حرفهای آنها درست نیست. اغوا کننده است. ضد دین و مذهبی است که تو به آن اعتقاد داری. پس بیا کمی هم به خود بیندیشیم.
۳ نظر:
ممنون دوست عزیز لطفن از این وبلاک دیدن کنید
http://nodiscrimination.wordpress.com/
تشکر پویش عزیز از این که از وبلاگ من بازدید نمودید. من هم نمی دانستم که شما نوشته های تان را در این وبلاگ می گذارید. مطالب جالب و خوبی است. امیدوارم در این زمینه نیز موفقیت باشید.
سلام آقای پویش، از عدم تمرکز زیاد در نظر قبلی بجای موفق، موفقیت نوشتم. امیدوارم مرا ببخشید.
ارسال یک نظر