۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

چگونه از صلح تجلیل نماییم؟

از بیست و یکم سپتامبر به عنوان روز صلح تجلیل می شود. سازمان های جهانی، جامعه های مدنی و دولت ها از این روز تجلیل می کنند. در کشورما هم چند سالی می شود از این روز تجلیل می کنند. دولت افغانستان از این روز تجلیل می کند و طبق معمول از طالبان میخواهد که به کاروان صلح بپیوندند و دست از برادر کشی بردارند. جامعه های مدنی هم از این روز تجلیل می کنند.

CCA یا مرکز تعاون افغانستان برگزارکننده امروز مراسم صلح درسطح نهادهای مدنی است. برنامه طوری تنظیم شده است که کاروان صلح از کوته سنگی آغازشده و به استادیوم کابل ختم میشود. وزارت دفاع افغانستان نیز بیانیه ی صادر کرده و روز صلح را تبریک گفته و عطا محمد نور نیز در این رخداد حزب اسلامی حکمتیار را مسئول ناامنی های شمال و مخل صلح دانسته است.

درکشورما، مراسم تجلیل از روز جهانی صلح معمولا خیلی کلیشه ای برگزار می شود. ترانه ای برای صلح خوانده می شود، اطفال بیرق های را به نشانه ی صلح تکان می دهند و کبوتر سفید هم به نشانه سمبول جهانی صلح به پرواز در می آید.

********
رنگ سفید، رنگ سفید رنگ صلح است و اما من و مردم کشورم از این رنگ خاطره ی خوشی نداریم. اگر در کشورهای دگر رنگ صلح سفید است درکشور من اما، رنگ بیرق طالب است. طالبهایکه نشانه ی قساوت و خشونت  و تهدید اصلی صلح در کشورم اند. هرجا بیرق سفید به اهتزاز در می آید تنم می لرزد. ناخوداگاه بیاد طالب می افتم. بیاد کوچی می افتم که در تابستان سال جاری همین بیرق را داشت و خیلی از مردم کشورم را کشت. خانه و زراعت شان را نابود کرد. باید این رنگ را تغییر داد و رنگ دگری را جاگزین کرد.

وقتی از سخن از صلح بمیان می آید، بیدرنگ یاد سریال" رازهای این خانه" می افتم سریال که از تلویزیون طلوع پخش می شود. سریال دراز و با لوکیشن های کاملن غربی و خانه های مجلل. وقتی سریال را تماشا می کنی فکر می کنی این سریال مربوط زندگی مردمان اروپا و یا امریکا است. این سریال شباهت به زندگی مردم افغانستان ندارد درحالیکه بازیگران آن افغان اند و برای مردم افغانستان هم ساخته شده است. قصه ی صلح هم در افغانستان همینگونه است. ما همه ساله مراسم تجلیل، سیمنار، ورکشاپ و..... به ارتباط صلح برگزار می کنیم ولی درعمل هیچ نشان از صلح وجود ندارد. آنچه می بینیم خشونت است و قساوت.

1- خشونت رفتاری: رفتارهای ما خشن و نقطه مقابل صلح است. 
2- خشونت های ساختاری در دولت ما وجود دارد و قوانین درخیلی از موارد حامی صلح نیست و یا هم اگر هست اجرا نمی شود. و
3- خشونت های فیزیکی را که هر روز می بینیم و شاید خیلی ها مزه اش را عملن چشیده باشند.
 پس جامعه ی ما یک جامعه ی خشن است و خشونت با صلح در تضاد هست. برای همین است که هیچگاه صلح واقعی بوجود نمی آید. چون ساختارها، رفتارها و... خشن نهادینه شده و نیاز به کار عمیق و راهبردی دارد. با ورکشاپ و سیمنار و بیانیه هم نمی شود آنرا اصلاح نمود.

برای این است که صلح به واژه ی نسبتن لوکس، درباری و مفشن تبدیل شده است و در دسترس همگان نیست. صلح آنقدر در رسانه ها و مطبوعات به شکل کلیشه ی تکرار شده است که دگر واژه مفهوم کلی خود را از دست داده است و درخیلی موارد صلح با امنیت فیزیکی معادل است. صلح در کشورم معنی اصلی اش را ندارد و بیک واژه ای کلیشه ای مفشن و دست نیافتنی تبدیل شده است.

میگویند: " با حلوا-حلوا دهن شیرین نمی شود." با صلح- صلح گفتن ما به صلح نخواهیم رسید تا زمانیکه ما معنی صلح را درک نکنیم. تازمانیکه آنرا احساس نکنیم و تا زمانیکه مردم ما به بلوغ فکری نرسند، صلحی وجود ندارد و این واژه خیلی تنها و مجرد خواهد ماند و جز در روز صلح استفاده ی دگری نخواهد داشت. قبل از بمیان آمدن صلح وافعی زیرساخت های آن لازم است ساخته شود و ما باید باور کنیم که به صلح نیاز داریم. مرحله ی بعدی نقطه ی آغازین است از کجا شروع کنیم:

- صلح با منشور مصالحه ملی بوجود نمی آید.جنایتکار باید به سزای اعمال خودش رسانده شود ویا حد اقل به گناه اش اعتراف کند و اظهار پشیمانی کند. به قربانیان باید غرامت پرداخت و از آنان دلجویی کرد.کاریکه در در گنگو، بوسنی، تیمورشرقی و افریقایی جنوبی صورت گرفت.
- محمکه با صلاحیت باید تشکیل شود و به جرایمی که مربوط به گذشته است بپردازد (عدالت انتقالی) و نیز به جرایمی بپردازد که فعلن شورشیان و.... مرتکب می شوند.
- سیستم قضایی مستقل و بدون دخالت سلیقه ها و حکومت می تواند ضامن صلح باشد و باید تقویه گردد.
- صلح با اصلاح فرهنگی بوجود می آید، پس باید باورهای غلط که بنام اسلام به خورد چند تا جوان مدرسه ی دیوبندی داده می شود، باید تغییر داد.
- آموزش نکته ی کلیدی  وضامن صلح است.باید جدی تر از گذشته به آن پرداخت و کیفیت آنرا بالا برد. مسلمن تروریستها سر از ساحات بیسواد و کم سواد در می آورند.
- فساد باید از میان برداشته شود. خویشخوری و فساد در هرشکل آن بنیان های صلح را سست می کند. پس باید گامهای جدی در این مورد برداشته شود.
- اعتماد مردم عادی باید به نظام و دولت برگردانده شود ورنه در عدم وجود اعتماد صلح بوجود نخواهد آمد.
- بهبود زندگی مردم یکی دگری از مولفه های بوجود آمدن صلح است و باید به زندگی مردم تهیدست توجه کرد و آنرا از این حالت خارج کرد. این یکی از برنامه های هزاره سازمان ملل متحد هم است و دولت افغانستان هم متعهد به اجرای ان در چارچوب مشخص زمانی است. 

نکات فوق و بعضی نکات دگر که ذکر آن از حوصله ی نویسنده و خواننده خارج است، پیش شرطهای صلح در جامعه است و تا ما موانع را از پیش رو برنداریم، موفق به بوجود آوردن صلح واقعی و پایدار نخواهیم شد. باید یکبار دگر واژه ی صلح را در ذهن های شکاک خود بازبینی کنیم و از نو به بپردازیم.
" چشم ها را باید شست جور دگر باید دید............" (سهراب سپهری)
وقت آن رسیده است که به صلح از زاویه ی دگری نگاه کنیم.

روزجهانی صلح را به همه تبریک می گویم و امیدوارم روزی بتوانیم به صلح واقعی و پایدار در کشور خود و جهان دست یابیم و برای کسانی که در سطح جهان و کشورما برای صلح قربانی شدند و قربانی دادند، درود می فرستم.

۴ نظر:

akbar گفت...

salam dawlatshah aziz mesle hamishe matlabe kamel va khobi bod tashakor roze solh ra be to ham tabrik migoyam va be omide rozi ke solh afghanistan ra dar bar girad doa khaham kard

حسن رضا گفت...

استاد پویش! بسیار خوشحالم که شما برای ما الگوونمونه ی هستید
تشکر در همه عرصه ها

محمد ظاهر نظری گفت...

پوشش عزیز از مطلب تان کمال استفاده را کردم، تشکر و موفقیت مزید تان را از خداوندگار خواستارم.

rafiqpoor گفت...

تشکر از کامنت های شما دوستان.چشم به راهی همیشه منتظر نظرات سازنده ی تان میمانم.