۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه

انتقال مسئولیت، بامیان و شروع تازه

         شمال و جنوب حکایت متفاوت، دوگانه و مجزا ولی درعین حال سرنوشت مشترک دارند. به گزارش رسانهها امروز آقای احمدزی مسئول پروسهی واگذاری مسئولیت به افغانها رهسپار بامیان شده تا مسئولیتها را  از نیوزیلندیها به داخلیها واگذار کند. پروان اولین ولایتی بود که عساکر امریکایی برای همیشه از آن خارج شد. به همان تناسب که جنوب از نا امنی رنج میبرد درشمال (به استثنای بعضی ناامنیها در کندز و تخار) و بخصوص مرکز اما، حکایت متفاوت بوده است هرچند ماه های اخیر تقریبا این تصور را بهم ریخته است. حال دولتمردان در برنامه ی بهم فشرده و کارشناسی نشده قرار است مسئولیتها را به صاحبخانه برگرداند. امریکه در ابتدای کار ممکن است حس خوشبینی را به دولتمردان القا کند ولی به همان اندازه مردم بامیان را نگران خواهد کرد. من این نگرانی را  در پُست چند لحظه پیش یک دوست بامیانی در فیسبوک خواندم.

         همین سه روز پیش طالبان امپراطوری طویل و عریض احمدولی کرزی را در جنوب خاتمه بخشید. مدتی قبل هم ریئس شورای ولایتی بامیان ، داوود داوود و سید خیلی را از پیش رو برداشتند. مسئولین امر اما هنوز دو پا را به یک موزه کرده و خواهان واگذاری امنیت به افغانها اند. دو تحلیل میتواند وجود داشته باشد:

          اول اینکه آنها تصور میکنند شمال و جنوب کشور دو نیمکره ی جدا از هم اند و خراب شدن اوضاع جنوب هرگز امنیت در شمال و مرکز را نمیتواند تحت الشعاع قرار دهد. اگر این تحلیل درست باشد پس ما شمال و مرکز را تافته ی جدا بافته فرض کرده ایم که رخدادهای یکی از آندو نمیتواند بردگری تاثیر گزار باشد، درحالیکه باوجود تفاوت مردم شمال و مرکز از نظر فرهنگی اما سرنوشت آنها همسان اند و خراب شدن اوضاع هریکی از آندو به ثبات و کل اوضاع دگری لطمه میزند و این تصور که آنها جدا از هم اند خیلی کوته بینانه و دور از واقع است.

         تحلیل دوم اینست که آنها میخواهند شمال و جنوب به سرنوشت مشابه دچار شوند، آنها شاید غزل سعدی را خوانده اند " بنی آدم اعضای یکدگر اند...." و تفسیر دگری از معنی واقعی آن کرده اند. آنها میخواهند شمال و مرکز همان سرنوشتی را داشته باشند که جنوب و شرق کشور به آن دچار اند. آگاهان به قضایای افغانستان بیشتربه این فرضیه تکیه میکنند. آنها باور دارند که سرنوشت شمال بخواهی نخواهی از جنوب و شرق متاثر میشود، چناچه بارها تجربه شده است. بادهای جنوب همیشه شمال و مرکز را تا سرحد نابودی به پیش برده است و بنابراین دست اندرکاران این امر بجای اینکه بفکر بهبود امنیت در جنوب و شرق کشور باشند، میکوشند اوضاع در شمال و مرکز را بدتر سازند تا از سنگینی خشونت ها در جنوب بکاهند. اگر فرضیهی آنها درست باشد، واگذاری مسئولیت به نیروهای داخلی پیش از موعد و خیلی دور از واقعیت های عینی جامعه خواهد بود و در واقع منجلاب از پیش ساخته است که کشور را بحرانهای غیرقابل پیش بینی رهنمون خواهد کرد.

         حتی اگر هردوی این تحلیل را نادیده بگیریم، بازهم اعتماد از دست رفتهی مردم به نیروهای داخلی را نمیتوان نادیده گرفت. مردم افغانستان نسبت به نیروهای داخلی اعتماد لازم را ندارند و نیاز برای بدست اوردن اعتماد مردم وقت کافی در نظر گرفته نشده است. امر مهم دگر مسئله ی باز سازی است. تاجاییکه تجارب نشان میدهد، بازسازی ولو کمرنگ در جاهای صورت میگیرد که حضور خارجی در آن چشمگیر است و با رفتن آنها بازسازی نیز کمرنگ خواهد شد. هر چند مردم بامیان رنگ بازسازی را کمتر دیده اند. حال با رفتن خارجیها و واگذاری مسئولیت این امر بازهم کمرنگتر خواهدشد.حال ببینیم هفته ها و ماهای آینده آبستن چه رخدادهای غیرقابل پیش بینی خواهد بود، خداکند حوادث طوری رقم بخورد که عکس این را ثابت کند.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

مشکل کلان تر از این حرف ها اس ت برادر.آنها چشم دیدن بامیان را ندارند و تو چی میگی.

freshta گفت...

سلام وبلاگ نویس محترم مطلب زیبا نویشتید

یک خواهش از شما دارم که وبلاگ قبلی من را دیلیت کنید و وبلاگ جدیدم را که آدرسش است www.0783816400.blogfa.com بی زحمت لینک بفرمایید . چون من به وبلاگ قبلی ام بخاطر مشکلات تکنیکی و یا فنی دیگر دسترسی ندارم .

ممنون

موفق باشید
التماس دعا