۱۳۹۰ دی ۱۸, یکشنبه

گب و سخنها در بامیان

هوا بالاتر از حد تصور ام سرد است. در یک ورکشاب ده روزه حفاظت منابع طبیعی شرکت کرده ام. شرکت کنندگان از سراسر افغانستان دربامیان آمده اند. انجنیران ساختمانی هم فراوان حضور دارند.ترینر ما یک نیپالی است و یک انجنیر وهابی مشرب همیشه از او و دگرکافران انتقاد میکند و گاهی میگوید اینها به این خاطر زندگی خوب تر دارند که شیطان را دارند... ویا در نماز جمعه وقتی امام جماعت گفته بود:"وهابیها مار درون آستین مسلمانها اند." کلی با خطیب نماز جمعه پرخاش کرده بود. من میمانم که او چرا اینگونه تصور از اسلام و جهان غیر از اسلام دارد یا من چرا مثل او فکر نمیکنم. البته در کشور ما آدمهایی که مثل این انجنیر فکر میکنند کم نیستند. نمیدانم چرا این محیط اینگونه افراد را بار می آورد...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام

جطوری پویش صاحب؟

میدانی که چرا در بامیان اینقدر احساس سردی میکنی؟

یک استاد المانی داشتم که رفته بود در جنوب امریکا (نیکاراگوئه) برای درس دادن، وقتی که پس به المان برگشته بود مثل تو خیلی سردش میشد، بعد از چند وقت رفته بود دکتر، دکتر بهش گفته که به رفتن به منطقه استوائی دو جیز جدید را پیدا کردی:

1- دیگه احساس خانه بودن را نداری
2- اگه برای دفعه بعدی بری ده یک کشور استوائی دیگه مشکلی نداری

بخاطر اینکه منطقه استوائی خیلی گرم است و بدنت به اب و هوای انجا عادت میکند برای همین وقتی که برگشت به خانه (بامیان)، سردی هوا اذیتت میکنه!

به هر صورت موفق باشی.
حسین