۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

کدام جوانان؟

       روز شنبه کنفرانس جوانان با سخنرانی آقای ریئس جمهور آغاز شد. گزیده های از آن سخنرانی را در رسانه ها دیدم. در روزنامه های امروز کابل هم مورد توجه قرار گرفته است و هشت صبح گزارش آن را بدست نشر سپرده است. نفس کنفرانس، برای جوانانیکه تقریبا در کشور نادیده گرفته شده اند، میتواند نوید خوبی باشد ولی چگونگی شکل گیری و ترکیب جوانان در این کنفرانس قابل بحث است.

      شاید کسی تعجب نکند اگر بگویم جوانان سالها است در افغانستان فراموش شده است. خصوصا در سی سال اخیر همیشه قربانی سیاستهای به اصطلاح بزرگسالان شده است. آنها به توصیه ی به اصطلاح رهبران سلاح بدوش گرفته اند. درمقابل کمونیست، اشغالگر و حتی برادرانش جنگیده اند، خون داده اند، زخمی شده اند و امروز لشکر از همین جوانان با دست و پای معیوب در گوشه و کنار کشور دیده میشوند. آنها اکنون در هردو صف دولت و طالبان رو در روی همدگر میجنگند و کشته میشوند. آنها توصیه ی طالبان خود را انفجار میدهند تا رهبران شان پیروز شوند و افغانستان را بقول طالبان از کفر نجات دهند. درصف اردو و پولیس ملی کمین میخورند و یا به دود انفجار سپرده میشوند و تکه- تکه میشوند. با همه ی این اوصاف هردو جناح آینده را از آن جوانان میدانند. هردو طرف مدعی سعادت جوانان است ولی درواقع به تنها چیزی که فکر نمیکنند سعادت جوانان است زیرا آنها هیچوقت از جوانان نپرسیده اند که راه سعادت شان از کدام مسیرعبور میکند.

سخن چند با ریئس جمهور:

1- درکنفرانس جوانان ریئس جمهور تقریبا از اول تا آخر راجع به سیاست حرف زد و از آشتی با برادران ناراضی گفت ولی در اخیر گفت جوانان باید از سیاست بدور باشند. سوال اینجاست اگر این جوانان از سیاست بدور باشند،چگونه آینده این وطن را مدیریت کنند؟ آیا جوانان نیاز به تمرین سیاست ندارند؟ آیا آنان میتوانند یک شبه ره صد ساله را بپیمایند؟ و بدون تمرین امروز چگونه میتوان به فردا امیدوار بود؟ و صدها سوال از این دست.

2- آقای ریئس جمهور، جوان امروز نیاز به تحصیلات مدرن و امروزی دارد. او نیاز دارد تا عضوی مفید و شهروند با مسئولیت جامعهی فردا شود که شما به آن نپرداختی و نگفتی برای آنان چه پروگرام داری؟ نگفتی چه راه حلی داری تا جوانان ما به آموزش دهندگان انتحار نه بگویند.

3- نیاز به امنیت دارد در همه ابعاد تا بتواند با تمرکز کار کند نه اینکه مجبور شود فاصلهی اندونیزیا تا جزیره ی کریسمس ویا آنکارا تا یونان را باقایق طی کند و یا زیر موتر لاری فاصلهی استانبول تا پاریس را بپیماید. نگفتی برای برآورده شدن این مامول چه کرده ای.

4-  جوان امروز درگیر صدها معضل اجتماعی دگر است. بیکار و سرخورده است، اتفاقات اطرافش او را تا مرز جنون پیش میبرد. درصدی کمی آنان که از دانشگاه فارغ میشوند درهرجا مراجعه میکنند، تجربه سه- چهارساله میخواهند تا آنها را به کار بگیرند.سرخورده است و برای همین به مواد مخدر روی می آورد. ولی حداقل او حرف ات راقبول دارد زیرا او هیچگاه سیاست نخواهد کرد.

5- وقتی شما گفتید در کنفرانس کسی از ازبکها هم هست، فقط یک نفر ازبک دست اش را به نشانه ی تایید بالا برد. آیا در کشور که ازبکها سومین مجموعه ی بزرگ قومی را شکل میدهند یک نفر به نماینده گی از آنها کافی است؟

6- اکثریت جوانان با توجه خصلت جوانی و شناخت بهتر دنیای امروزی از اعمال طالبان بیزارند و برای صلح با آنان پیش شرطهای دارند ولی مجموعه ی دیروز هیچ پیام جوانان را به شما منتقل نکرد و فقط حرفهای شما را تایید کرد حتی موضوع دخالت نکردن درسیاست را.

و بالاخره اکثریت جوانان نسبت به سرنوشت شان حساس اند و نمیخواهند سرنوشت فردای شان همانی باشد که پدران شان دیروز تجربه کرده اند. آنها تعریف دگری از طالبان دارند و دست آنها را بخون ملت آلوده میدانند و مسئول تروریست معرفی شدن شان در دنیا.آنها هنوز شلاق طالبان را بخاطر دارند.

پس بهتر است رژه ی جوانان را کنار بگذاریم. اگر قرار است کنفرانس جوانان برگزار شود اعضای آن باید از تمامی اقشار جوانان نمایندگی بکنند. نه اینکه یک عده به لحاظ نزدیکی با بعضی اشخاص و یا کدام ملحوظات سیاسی دگر گزینش شوند و عوض انعکاس نظرات جوانان مخاطب صرف باشند و یا اینکه ثناگوی آقای خرم باشند. صدای جوانان را باید شنید. حداقل از شرق میانه بیاموزیم تا مصایب بیشتر از این را تجربه نکرده ایم.



۲ نظر:

Shaharzad گفت...

دقیقا... به خصوص در مورد دوری جوانان از سیاست.. من هیچ نفهمیدم منظور رئیس جمهور چیست.

رودابه گفت...

آخ که درد دلم را گفتی پویش. ارزش جوان در اینجا به اندازه ی توت هم نیست.