۱۳۹۱ آبان ۸, دوشنبه

عید

روز چهارم  عید قربان است و تعطیلات برقرار. اصلن تعطیلات از هفته ی قبل آغاز شده بود و ممکن تا آخر این هفته ادامه کند. عید فرصتی بود برای فراموش کردن انبوه مشکلات این سرزمین ولی این فرصت هم از ما گرفته شد. میمنه در سوگ فرو رفت و در غزنی هم به زندگی مسافران نقطه پایان گذاشته شد.

درسوی دگر ملاعمر اما، پیام عیدی اش را مثل سالهای گذشته نشر کرد. او در پیام اش سیمای یک رهبر تمام عیار را ترسیم کرد. از ادامه راهش سخن گفت و از کاربرد تلاشهای سیاسی و نظامی در کنار هم. او اطمینان داد که حق زنان و مردان را خواهد داد و ... 

و رهبران دگر هم پیام دادند هر کدام به نوبه خود ملت افغانستان را نشانه رفتند و رقیبان شانرا ....  اما پیام طالبان در میمنه و غزنی خیلی گویا و روشن بود. آنها همانند که بودند. من خودم قانع نشدم که ملا عمر نویسنده پیام اش باشد. شاید کسانی دگر اند که میخواهند ملا عمر تلطیف شده را به بازار بیاورند تا شاید خریداران مشتاق اش را بیابند.ورنه پیام  آنها در فاریاب و غزنی خیلی رسا تر بود. این ماهیت واقعی انها ست و تلطیف هم نخواهند شد.

من بی خیال و کرخت از اتفاقات مثل همه ی افغانها که تاحدودی به رخدادهای این سرزمین واکسینه شده ایم، خانه نشستم با دوستان و آشنایات دید و بازدید کردم، عیدی دادم و با اطرافیان خوش و بش کردم همین. بقول امیری تظاهر کردم به زندگی کردن بی خیال اینکه چه خواهد شد...

هیچ نظری موجود نیست: