۱۳۹۱ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

شیکاگو، فرصتی دگر

دقیقه ها به سرعت میگذرند. دگر چیزی به شروع اجلاس ناتو در شیکاگو نمانده است. همه نگاه ها حالا به شیکاگو دوخته شده است. شهریکه باراک اوباما از آنجا اوج گرفت و در یک اتفاق نادر میوتیشن یا جهش تاریخی را تجربه کرد. حالا او رییس جمهوری کشوریست که تا دیروز سیه چرده گان"نیگر" یاد میگردید. نیگر لقب تحقیرآمیز برای سیاه پوستان بود. حالا شیکاگو یکبار دگر محراق توجه رسانه ها قرار گرفته است نه بخاطر منظره زیبا و نه بخاطراینکه نقطه شروع دورخیز یک سیاه پوست بود، بلکه بخاطر برگزاری اجلاس ناتو و تصمیم گیری در مورد افغانستان پس از 2014 و آغاز دور جدید از ماموریت ناتو در افغانستان.

افغانستان پس از 2014، بدون شک افغانستان با بیم و امید است. طالبان هنوز هم چالش جدی امنیت و مخل اصلی برنامه های نوسازی افغانستان است. آنها همچنان تهدید بزرگ تعلیم و تربیت اولاد این وطن، مانع بزرگ بازسازی و نیز علت اصلی تجارت مواد مخدراند. دولت در سایه طالبان هنوز در بخش- بخش این کشور فعال است و با مشت آهنین بر مردم حکومت میکنند. دره غوربند در ولایت پروان که هیچ کسی گمان نمیکرد روزی طالبان در آن رخنه کند، حالا اما، طبق گفته های شاهدان عینی در زیر چکمه های پنج هزار نفر از تفنگداران طالبان و حزب اسلامی و پاکستانیها خرد میشود. دگر بخشهای کشور نیز وضعیت بهتر ازاین ندارد. به گمان اغلب طالبان هر روز قوی و قویتر میشوند. حالا اگر ناتو و امریکاییها نتوانستند با امکانات پیشرفته شان طالبان را مهار کنند، آیا دولت افغانستان و نیروی نیمه آموزش دیده آن خواهد توانست جلوی خودسریهای طالبان را بگیرد؟ تازه خیلی از عساکر اردو و پولیس هم رابطه خونی با طالبان دارند و از طرف دگر در بسا موارد با طالبان همعقیده اند. این موارد باعث میشود تا آینده را با هراس و ناامیدی به انتظار نشست.

از طرف دگر با امضای پیمان استراتژیک با امریکا و کشورهای مهم جهان جوانه های امید زنده میشوند. خوب امضای این همه پیمان و تعهد کشورها نسبت به اینده افغانستان نباید بدون موجب  باشد. تازه آقای راسموسن دبیرکل ناتو در گفتگو با برنامه"هارد تاک" بی بی سی گفت که اجلاس ناتو در شیکاگو در واقع آغاز ماموریت جدید ناتو در افغانستان است. باید دید که برآیند اجلاس ناتو برای افغانستان چه خواهد بود. آیا ناتو مثل همیشه شعار میدهد یا اینکه اراده جدی برای افغانستان آباد و عاری از طالبانیزم دارد. شیکاگو آخرین فرصت ناتو است تا با تصمیم شان مسیر تازه ای را برای جنگ افغانستان انتخاب کنند و تصمیم های عجولانه گذشته شان را تصحیح کنند. بدون شک اشتباهات ناتو در افغانستان کم نبوده است...

بفرض اینکه ناتو نخواهد کمک لازم را بکند، آنوقت آینده افغانستان چی خواهد شد؟ آیا وظیفه ما در قبال این کشور چیست؟ ما چکارکنیم تا کشور ما باردگر به گرداب ناامنی نرود؟ سهم من چیست؟ اینها سوالاتی است که همیشه ذهنم را مصروف نگهداشته است و اما هیچ جوابی مطمئنی را برای آن نیافته ام. نمیدانم روزی ما هم در این کشور مثمر ثمر خواهیم بود یا مثل خیلیهای دگر سوار بر امواج دریا این کشور را ترک خواهیم کرد... شاید اینطور نشود و شاید ناتو و جامعه بین الملل بتواند کمکی برای افغانها بکند و شاید هم خودما به کمک خود شتافتیم....و شاید....


۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۵, دوشنبه

بهار در بامیان

نزدیک به دو ماه از فصل بهار میگذرد. در بامیان اما، تازه داریم بهار را تجربه میکنیم. هوا دارد کم کمک گرم و خنک میشود. برعکس بهار در دگر نقاط کشور که با بارانهای سیل آسا همراه بود. اینجا باران زیادی هم نباریده است. شهر نشینان بامیان هنوز هم با مشکلات کمبود آب دچار است، حالا آب صحی بماند سر جای خودش. هر چه باشد بهار، باد ملایم اش و سبزی درختان اینجا زیبا است. آسمان آبی اینجا آبی است و گاه گاهی تکه های ابر هم آسمان اینجا را زیبا تر میکند.

این روزها کمی مصروف ام. نبود وسایل ترانسپورتی شهری هم رفت و آمد در شهر را دشوار میسازد. رفتن از یکجا به جای دگر انرژی میطلبد و وقت. فرصت نشده بروم به جاهای دیدنی این شهر. فقط تاحال دره آهنگران را دیده ام و مردمانی که هنوز بشکل خیلی ابتدایی روز را به شب میرسانند. کم کم به کمبود امکانات اینجا عادت میکنم. دگر کمتر از فیسبوک سر میزنم و نیز از وبلاگ ام. اما در اولین فرصت کوشش میکنم وبلاگهای دوستان را بخوانم.

اینجا هر چه باشد، آدم طبیعی تر زندگی میکند. توقعات اش از زندگی درحد همان انسانهای اولیه است و شاید کمی زیادتر. برای همین است که مسئولین هم کمتر مایه میگذارند. چون تابحال پروگرامهای دولت هم با توقعات مردم هماهنگ بوده است. اگر مردمان ولایتی نخواسته زیاد اعتراض کنند، دولت هم آنها را نادیده گرفته است. برای همین شاید من خیلی کم اخبار را دنبال میکنم. من در اینجا فقط اخبار پیمان استراتژیک با امریکا را با دقت دنبال کردم. 

راستی هفته ی پیش مهمان چند نماینده ی زن پارلمان بودیم. خانم کوفی، نجلا ایوبی، نظیفه ذکی، شیرین محسنی و چند تن دگر اینجا بودند. آجندای آنها کمک به زنان بود و سهم بیشتر زنان در چارچوب دولت، نهادهای فرهنگی و بقیه جاها. از جمله آنها خواستار قبولی  سی درصدی دختران در امتحان ورودی دانشگاه بودند، امریکه شاید در نگاه اول پسندیده بنظر برسد. کارشناسان امور تعلیم و تربیه اما، چندان موافق این طرح نیستند، زیرا سهمیه بندی نه تنها به ظرفیت سازی کمک نمیکند بلکه به نحوی دختران تنبل بارمی آورد. بن نظر من اگر نمایندگان زن درصدد بهبود وضعیت زنان اند، باید در امر ظرفیت سازی دختران در مکتب توجه کنند تا از طریق رقابت آزاد بتوانند شامل دانشگاه ها شوند نه اینکه ما فقط از نظر کمی به ظرفیت سازی زنان فکر کنیم و نه از نظر کیفی.