۱۳۹۱ اردیبهشت ۹, شنبه

هشت ثور

دیروز از هشت ثور در بامیان تجلیل بعمل آمد. طبق معمول همیشه مسئولین دولتی و بابه محسنی سخنرانی کرد. در ستایش هشت ثور سخنها گفته شد. جمعیت نسبتا زیادی هم در مراسم حضور داشتند، اعضای شورای ولایتی، کارمندان دولت، تعدادی از محصلین و مردم بامیان حضور بهم رسانده بودند. بی نظمی و نا هماهنگی از نکات جالب توجه این مراسم بود. باوجودیکه مهمانان و شرکت کنندگان در ساعت معینه حاضر بودند ولی سازماندهندگان مراسم هنوز مصروف جابجایی عکسهای مسعود، ربانی و دگران بودند. گاهی هم روی نصب پرچم کشور باهم به توافق نمیرسیدند. 

درسازماندهی چنین مراسمهایی هنوز هم مشکلات زیادی وجود دارد و این مشکل در مراسم دیروز هم محسوس بود. شاید سازماندهندگان مراسم حتی نمیدانستند که در جایگاه ویژه کیها باید بنشینند و درکجا؟ مثلا جایگاه رییس دانشگاه بامیان در پشت سر دگر مهمانان قرار گرفته بود درحالیکه بعضی شخصیتهای دگر که از نظر مقام علمی و معنوی بمراتب پایین تر از رییس دانشگاه قرارداشتند، در جایگاه بهتری قرار گرفته بود. حالا اینکه برای اساتید دانشگاه ، باوجود دعوت رسمی هیچ جایگاهی در نظر نگرفته شده بود. شاید نقص کار اینجا باشد که دانشگاه و دانشگاهیان در اینجا هنوز هم جایگاه واقعی خود را نیافته است. بهمین دلیل است که رییس امنیت ملی و بعضی نظامیان دگر در ولایت امن مثل بامیان از مقام بهتری نسبت به دانشگاهیان قرار دارند. 

درمورد هشت ثور سخنها زیاد گفته شده است. رسانه ها میزگردهای زیادی روی این موضوع گرفته اند. موافقان و مخالفان حرفهای زیادی در مورد زده اند. شاید هنوز ابعاد این حادثه نیاز به حلاجی داشته باشد ولی آنچه واضح است تبعات این رخداد برای مردم افغانستان خیلی-خیلی سنگین بود. ما هنوز تاوان تبعات این رخداد را پس میدهیم. طالب و القاعده مولود بعدی همین رخداد بود.

مصطفی کیا وبلاگ نویس و فیلمساز حرفهای خاص خود را درمورد این رخداد دارد. اینجا بخوانید.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

باران، بودنه بازها و تنوع زیستی...

بالاخره باران هم با بامیان و بامیانیها آشتی کرد. خیلی وقت بود گذر باران به این خطه نیافتاده بود، درحالیکه در گوشه و کنار کشور بارش بارانهای سیل آسا را شاهد بودیم. اری، باران آمد و دریای بامیان هم کمی لب تر کرد. باران بهاری در اینجا همگام با آمدن پرنده های مسافر و پرنده های بومی است. صبح سر راهم تعدادی زیادی از مردم را دیدم که به شکار بودنه مشغول بودند. حالا این شکارچیان بودنه و یا بهتر بگویم بودنه بازها از هر گروه سنی بودند، پیر، جوان، بی ریش و حتی آدمهایی با یک من ریش...

شکار حیوانات و پرندگان در افغانستان بشکل بسیار بی رویه آن در جای جای این کشور ادامه دارد. شکار مرغابیها و پرندگان مهاجر درغوربند، شکار بودنه و کبک در بامیان، شکار باز در ناهور و و شکار کبک دری و آهو در اکثر نقاط افغانستان رایج است. سازمان حفاظت میحط زیست افغانستان که متولی حفاظت از محیط زیست افغانستان است، نیز کار قابل توجهی نتوانسته انجام دهد. 

تنوع زیستی یکی از مشخصه های برجسته یک محیط زیست سالم است. موجودات زنده برای پیشبرد عملیات حیاتی خود به همدگر نیاز دارند. با نابودی یکی از این حیوانات زنجیر غذایی از هم گسسته و در نتیجه ممکن است چندین نوع موجود زنده دگر به خطر انقراض مواجه شوند. گذشته از آن موجودات زنده به محیط زیست ما شادابی و زیبایی میبخشند و از نظر روانی روی انسانها تاثیر مثبت دارند. متاسفانه انسانها همواره  زیستگاه های حیوانات و نباتات را تخریب نموده  و ما  در افغانستان و بخصوص در سی سال اخیر بشکل بسیار مفرط مشغول تخریب زیستگاه ها و از بین بردن حیوانات وحشی بوده ایم.

البته فقر و جنگ دو پدیده ایست که هست و بود ملتها را نابود میکند و افغانستان هم با توجه به مواجه بودن با این دو پدیده بیشترین آسیبها را متحمل شده است. دره هاجر که زمانی یکی از غنی ترین مرکز حفظ حیات وحش بامیان و افغانستان بود، در زمان مجاهدین به تاراج رفت. غژگاوها و آهوهای دره هاجر فروخته شد و یا بطور تحفه به این و آن داده شد. یا بازهای دشت ناور که جز سرمایه های تنوع حیاتی این مرز و بوم است، هنوز هم توسط پاکستانیها به عربها فروخته میشوند.

آگاهی دهی در مورد محیط زیست درکل و تنوع زیستی در جز باید در صدر اولویتهای سازمان حفاظت از محیط زیست افغانستان باشد. رسانه ها نیز مسئولیت دارند تا در قبال این موضوع بی تفاوت نباشند و در جهت دهی و آگاهی دهی مردم نقش خود را ایفا کنند، درغیر آنصورت ممکن است بسیاری از گونه های زیستی و گیاهی در خطر انقراض رو برو خواهد شد.

۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

یک میلیون درخت برای بامیان


  از زمانهای خیلی قدیم سرسبزی و فرش نباتی همیشه مورد توجه بشر بوده است. جاپانیها، فرانسویها، ایتالیایی ها و دگر ملل جهان در تزیین باغها و بوستانها پیشگام بوده اند. هنوز هم باغهای رومیها و فرانسویها در غرب و باغهای جاپانی در شرق طرفداران زیادی دارند.باغهای معلق بابل مربوط به تمدن بین النهرین هنوز بر سر زبانها است و در دنیای دیروز یکی از عجایب هفتگانه جهان بود. گیاه شناسان و بوتانیستها همیشه روی ارتباط نشاط و احساس آرامش در موجودیت نباتان و فرش نباتی تحقیق کرده اند و اغلبا هم به این نتیجه رسیده اند که گل و گیاه از لحاظ روانی بر روان انسان تاثیر گذار است و آرامش می آورد.در بهار امسال ریاست محیط زیست بامیان و یونیپ(UNEP) به همکاری ولایت و شهرداری بامیان کمپاین یک میلیون درخت برای بامیان را راه اندازی کرده است.  امروز نیز دانشگاه بامیان به کمپاین یک میلیون درخت برای بامیان پیوست. 

       ساعت نه و نیم صبح امروز مراسم نهال شانی با حضور والی بامیان، رییس دانشگاه بامیان،اساتید دانشگاه ، رییس محیط زیست و محصلین دانشگاه آغاز شد تا سه صد تا نهال در محوطه تعمیر جدید دانشگاه بامیان غرس شود. جمعا حدود 12000 متر مربع زمین درسالهای گذشته و امسال زیر کشت نهالهای مثمر و غیر مثمر در محوطه و اطراف دانشگاه رفته است که این کار میتواند در سرسبزی و حفظ آب و خاک اطراف دانشگاه تاثیرات قابل ملاحظ داشته باشد. 

     در روزهای گذشته درحالیکه کابل و دگر شهرهای افغانستان زیر چکمه های تروریستان له میشد ما در بامیان اما، برای زیبایی و سرسبزی این شهر برنامه ریزی میکردیم. چقدر متفاوت است روزگار در اینجا و آنجاها و چقدر امکانات ما محدود است اینجا. قریب یکماه است که دختران دانشجو با پای پیاده فاصله پنج کیلومتری را طی میکردند تا به دانشگاه بروند ولی آنجا دشمنان این آب و خاک با استفاده از لباس زنان به جان و مال و هستی این مملکت می افتند و در پی نابودی این آب و خاک هستند. تازه با کوشش مسئولین دانشگاه یک موتر بس مسئولیت انتقال دانشجویان دختر را بعهده گرفته است. کاش وزارت تحصیلات عالی بفکر ساختن یک لیلیه دخترانه برای دانشجویان دختر در نزدیکیهای دانشگاه میبود تا اینهمه مشکل ترانسپورتی نمیداشتند.

اینهم چند عکس از نهال شانی امروز....



۱۳۹۱ فروردین ۲۳, چهارشنبه

طرح قانون شاروالیها و مشوره با مردم در بامیان


       ورکشاب دو روزه مشوره با مردم  بامیان، نهادهای مدنی، و مسئولین ولایتی در ارتباط به قانون شاروالیها(شهرداریها) امروز در بامیان بکار خود پایان داد. این گردهم آئی که توسط شاروالی بامیان تدویر یافته بود، با استقبال نمایندگان گذر، نمایندگان شوراهای مردمی و نهادهای مدنی قرار گرفته بود و پوشش رسانه ها نیز در آن قابل توجه بود.

        نفس مشوره با مردم کار نیک است و باید این اقدام وزارت عدلیه را بفال نیک گرفت. امیدوارم سایر ارگانها نیز در برنامه ریزی پلانهای خود با مردم مشورت کنند. در متن طرح قانون شاروالیها نکات مثبت فراوانی وجود دارد. از جمله انتخابی بودن شاروالیها، شورای شاروالیها در ولایات و ولسوالیها از جمله نکات مثبت این قانون است. نکات فراوانی دگری نیز وجود دارد که این قانون را در زمره قانونهای پیشرفته شاروالیها قرار میدهد.
      
        درپهلوی این نقاط قوت بعضی نکات دگر هم در آن گنجانده شده است که سلیقه ای بودن طرح قانون را میرساند بدون اینکه ضوابط شهرنشینی در آن رعایت شده باشد. بعنوان مثال در بند نهم، ماده دوازدهم فصل سوم این قانون نوشته شده است: (تهیه، تطبیق، نظارت و ارزیابی از برنامه های دراز مدت انکشاف اجتماعی- اقتصادی شاروالی جهت تامین نیازمندیهای مشخص جوانان، زنان، کهن سالان، کوچیان و معیوبین). به نظر من نیاز نیست که ما در هرجا حتما از کوچیان نام ببریم در حالیکه کوچیان معمولا در خارج از محدوده شاروالی بوده و وزارتهای انکشاف دهات، اقوام و قبایل، فواید عامه، مهاجرین، زراعت و بیجا شدگان و سرحدات و قبایل  روی موضوع کوچیان تمرکز نموده و کار میکنند. حالا شهرداری برای کوچیان چه پروگرامهای را میتواند روی دست گیرد؟ آیا در محدوده ی شهری چراگاه احداث کند؟  یا کلینیکهای تداوی حیوانات در محدوده شهرها ایجاد نماید و یا جاده های مخصوص برای عبور و مرور مواشی کوچیان بسازد؟ به نظر میرسد نام بردن از کوچیها در هرجا مود شده است. امیدوارم مشوره دهندگان در ولایات کشور به این نکته توجه کنند.

         مشوره دهندگان بامیانی اما، نکات خوب و سازنده ی را مطرح کردند و از جمله در قسمت بیرق شاروالیها رنگ آبی را انتخاب کردند که سمبول منابع آبی بامیان است. هرچند شهروندان بامیانی از نعمت آب محروم اند و از فاصله های دور آب را با الاغ انتقال میدهند که دریای بامیان ممکن است امثال خیلی زودتر از سالهای قبل خشک شود.همین حالا آب اکثر چاه ها خشک شده و حتی آب برای بازاریان شهر وجود ندارد. بی آبی مهمترین و شاید بدترین مشکل مردم بامیان است که تقریبا اکثریت شهروندان بامیان با آن دست و پنجه نرم میکنند. شاید انتخاب رنگ آبی بعنوان سمبول شهرداریهای افغانستان طنز تلخی باشد بربی توجهی مسئولین مربوطه به مشکل بی آبی در شهر بامیان.

۱۳۹۱ فروردین ۱۸, جمعه

بعد از مدتها...

        روزها وماهها میگذرد و حتی سال نو میشود و از آپدیت این وبلاگ خبری نیست. قرار بود این وبلاگ همه روزه بروز شود و واکنشهای نویسنده وبلاگ در ارتباط به محیط و وقایع دور و اطرافش را انعکاس دهد. اما اینکار به دلایلی موجه و ناموجه نشد که نشد و بعضا از حوزه بحث این وبلاگ خارج است.

        اینکه دوباره اینجا مینویسم آنهم بعد از روزها خوشحالم. اینکه دوباره بکارم برگشته ام و اینجا مملو از آدم است شادمانم میکند و شادمانی هم هدیهی کمی نیست. بخصوص اگر آن آدمها پویای دانش اند، در جستجوی زندگی بهتر برای آینده این کشورند. هرکسی بقدر توان خویش. محیط اینجا آرام است؛ آنقدر که بشود حدث زد که انتحارت نکنند و این هدیه کمی نیست. هرچند تعدادی از دوستانم سرزنش ام میکنند که چرا کارهای دگری نمیکنم؛ چرا در این دفتر باید کار کنم و چرا اینجا. خیلیها میگویند اینجا شما را از مسایل روز دور میکند اما این منم و لجبازیهای من...

       سال نو آمد و فرصت تبریک سال نو هم از من گرفته شد. روزهای آغازین سال  آنقدر مصروف بودم که فرصت نشد از وبلاگ ام سر بزنم. امیدوارم این سال، سال فرصتهای تازه و رویش شادمانیهای تازه باشد. کم فرصتها از دست نرفته اند و شادمانی کمتر به سراغ ما آمده. تا آمده ایم قد علم کنیم؛ شخصی، گروپی و دستهای ناشناس اما آشنا قصد بیخ و بن ما را کرده اند. بهار طبیعت اما باز از جوشش امید در روزهای ناامیدی ما نوید میدهد. هنوز امید مان را بفردای بهتر از دست نداده ایم. راهی رفته را باید رفت حالا ممکن است با دشواریها مواجه شویم. ممکن است دست اندازها زیاد باشد ولی نباید نا امید شد. حالا قصه سال گذشته و اینکه چه گذشت  بماند برای بعد.