۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

صدایی که مخاطب ندارد

 آقای اوباما در سخنرانی اش در پارلمان بریتانیا که لحظاتی پیش پایان یافت، درکنار مسایل مانند رابطه با اروپا، مسئله لیبی و دگر موارد یک بار دگر به مسئله صلح با طالبان تاکید کرد. او در سخنرانی اش گفت با کسانی مذاکره میشود که قانون اساسی افغانستان را قبول کنند و دست از خشونت بردارند. دبیرکل ناتو نیز در جریان سفر اخیرش در افغانستان خطاب به طالبان گفت که با خشونت پیروز نمیشوید.

هر چند طالبان درهمان روز با انفجاری در قندهار به راسموسن  گفتند که شما در اشتباهید، تا ما هستیم مرغ ما هم یک لنگ خواهد داشت: خشونت، انفجار، انتحار و...  امروز هم که چهارمین ولسوالی نورستان را نیز به تصرف شان در آوردند. هر چند مقامات دولتی آنرا عقب نشینی تاکتیکی خواندند. یادم می آید در دوران کودکی جنگهای تنظیمی در ولایات مختلف افغانستان جریان داشت. باری یک قوماندان فراری از جنگ آمده بود، شخصی بنام طاهر خطاب به قوماندان گفت : فرار کردی؟
قوماندان گفت: نه فرار که نه ولی عقب نشینی تاکتیکی کردیم
بابه طاهر دوباره گفت: والله خوبه سابق ما همین کار شما را " تٌوتتا" یعنی فرار میگفتیم.
حال عقب نشینی تاکتیکی نیروهای دولتی مرا به یاد حرف های بابه طاهر می اندازد.

هر روز که میگذرد، طالبان با لحن قاطع پروسه ی صلح را به سخره میگیرد و با انفجارهای متعدد به ریش همه میخندند ولی نمیدانم ناتو، دولت افغانستان و امریکاییها با کیها میخواهند صلح کنند؟  افراد و جریانات که عاری از خشونت اند و به قانون اساسی و دگر ارزشها هم پاینبد، یا شهروندان عادی افغانستان اند و یا هم نیروهای مخالف دولت. این افراد و جریانات، حرف خود را از طریق انتخابات میزنند و یا هم منتقد حکومت اند. ائتلاف تغییر و امید، اپوزسیون حکومت فعلی از این دسته اند و نیازی هم به مذاکره با آنها حس نمیشود.

منهای اپوزسیون، میماند طالبان، شبکه حقانی و آقای حکمتیار که هم استراتژی شان مبتنی بر خشونت است و هم به قانون اساسی احترام نمیگذارند.اگر منظور شان طالب بدون خشونت، متعهد به قانون اساسی و معتقد به حقوق بشر و برابری زن و مرد است، باید بگویم که ما گشتیم و نبود.طالبان به کرات نشانداده اند حتی یک سانتی متر هم از مواضع شان عقب نکشیده اند. با توجه به این واقعیت، مذاکره اتوپیای بیش نیست مادامیکه طرف مذاکره کننده وجود نداشته باشد.حال نمیدانم دولت، جامعه ی جهانی و امریکایی ها چه اسرار بر این مذاکره دارند و چرا این همه نیرو، انرژی و امکانات را بپای یک صلح خیالی ریخته اند.

باید دید تاکی فرصت سوزیها ادامه پیدا میکند و غربیها و دولت افغانستان کی متوجه میشوند که برمبنای درست حرکت نمیکنند. خوب است ندای صریح و رسای طالبان را بشنوند و یا هم خودشان بیش از این بر طبل صلح توهمی نکوبند. افغانستان و غربیها در قدم اول نیاز دارند تا مخاطب شانرا بشناسند و ندای شانرا مطابق به رفتار آنها هماهنگ کنند، ورنه طالبها در همین نزدیکیها است و بیش تر از هر زمانی تهدید شان جدی است.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

چهل دقیقه کافی بود برای اسامه

با زنگ موبایل ات از خواب میپری و کامپیوترات را روشن میکنی، طبق معمول میخواهی اخبار روزانه را ببینی. انگار هر روز منتظر اتفاقی تازه ی  بوده  ای . "بن لادن کشته شد" عنوان خبر ایست که بیشتر به دروغ اول آپریل میماند. باورش اش سخت است ولی سخنرانی اوباما و شماتت جمعیت اطراف کاخ سفید باعث میشود باور کنی اسامه دگر نیست. مرگ بن لادن اما، بعضی حقایق را افشا کرد و شرمساری مقامات پاکستان را بهمراه داشت. آنها در گذشته همواره ادعا کرده بودند که بن لادن در نقاط مرزی افغانستان پنهان شده و بین افغانستان و پاکستان در رفت و آمد است، درحالیکه برعکس ادعای آنها اسامه نه در نقاط مرزی بلکه در "اببات آباد" جایی نزدیک اسلام آباد زندگی میکرد. مجموعه ی که بن لادن در آنجا زندگی میکرد فقط یک کیلومتر از اکادمی ارتش پاکستان فاصله داشت، بنآ بن لادن نه در بین افغانستان و پاکستان بلکه شاید در مقر آی اس آی و یا کدام جای دگری مثل آن در رفت و آمد بوده باشد. کس چه میداند سران طالبان هم دراسلام آباد جا خوش کرده باشند و ما به مشوره اسلام آباد در جنوب افغانستان به جستجوی آنها بپردازیم.

     اسامه بن لادن یمنی تبار و شهروند سعودی با قراردادهای ساخت خانه ی خدا و مسجد الحرام صاحب ثروت شد. شخصیکه مورد حمایت نزدیک خانواده ی سلطتنی سعودی بود بشکل مرموزی با خاندان شاهی عربستان دچار اختلاف شد و به خیل مجاهدین عرب در افغانستان پیوست. اسامه در پشاور مسکن گزین شد و از کمک های بی بدیل ایالات متحده ی امریکا در دوران جنگ علیه شوروی بهره برد. پیروزی مجاهدین افغان و کشمکش های بعدی باعث شد، اسامه باطالبان وارد افغانستان شود و رویای کشور اسلامی  خودش را محقق کند.

       برای اسامه این کار خیلی ساده نبود، او برای تثبیت رهبری اش باید خیلیها را از راه بر میداشت .عبدالله عظام، چریک اُردنی که در جنگهاعلیه شوروی نقش بزرگ داشت و عملا رهبری مجاهدین خارجی در پشاور را برعهده داشت، بشکل مرموزی در پشاور ترور شد. عظام بر این باور بود که جهاد افغانستان به پیروزی رسیده و وقت آن است که آنها به کشور شان برگردند ولی بن لادن و ظواهری مخالف این امر بودند و به این لحاظ، به نظر میرسد عبدالله عظام توسط بن لادن از بین برده شده است. بعد از کشته شدن عبدالله عظام بن لادن بزرگ و بزرگ تر شد و به همان تناسب دشمنی اش با غرب، امریکا و اسرایئل زیاد تر شد. او برای حفظ پایگاه اش با ملا عمر رابطه ی خویشاوندی برقرار کرد و خیالش ازبابت طالبان هم راحت شد. تا اینکه یازدهم سپتامبر اتفاق افتاد و بن لادن به تورا بورا و بعدها به جایی نا معلومی فرار کرد. برای من اما، بن لادن نماد وحشت است. یادآور مهاجرت، ترک درس و مشق، طالبان تفنگدار، قتل عامهای مزار، یکاولنگ، و سوختاندن مزارع انگور شمالی است.اسامه با حمایت بیدریغ اش از طالبان،افغانستان را ده ها سال به عقب برگرداند. به این لحاظ کشته شدن بن لادن میتواند خبرخوش صبح من باشد.
     
     اظهارات نخستین اکثر رهبران جهان باخوشبینی همراه بود. اوباما درسخنرانی اش گفت که از آگست سال گذشته اسامه را زیر نظر داشته و بااین حساب شاید آنها میتوانست خیلی زودتر از اینها باید کار بن لادن را یکسره میکردند ولی شاید میخواستند این بمب خبری را پیش از انتخابات ریاست جمهوری بترکانند. اوباما و حزب اش بیشترین بهره را از این اتفاق خواهند برد. انتخابات ریاست جمهوری امریکا نزدیک است و اوباما باردگر کاندید.  بیانیه های دگر سران جهان نیز خوشبینانه بود. آنگلا مرکل ودیوید کامرون هرکدام بنوبه خود از کشته شدن بن لادن استقبال کردند و مرگ او را باعث استحکام صلح و شکست تروریزم دانستند. پاکستانیها نیز در اولین اظهار نظر عملیات امریکایی ها را باهماهنگی حکومت پاکستان ذکرکردند و نبود اسامه را شکستی برای تروریزم دانستند. تونی بلر نخست وزیر سابق اما، گفت که مبارزه با تروریزم همچنان بیشتر از هر زمان دگر ضرورت است و جرج بوش هم گفت که عدالت محقق شد. آقای کرزی بار دگر به حرف اول اش برگشت و گفت حال حقیقت معلوم شد که تروریستها کجاست.

*******
بن لادن رفت و میراث تروریزم او همچنان قربانی خواهد گرفت. به باور من کشته شدن بن لادن کمکِ چندانی به صلح و امنیت درکشورما نخواهد کرد. ممکن است برادر ناتنی دگر نباشد ولی برادران ناراضی همچنان به مبارزه ادامه میدهند. وقتی ملا داد الله از فرماندهان ارشد طالبان کشته شد، نیروهای بین المللی و رسانه ها چنان بزرگنمایی کردند که گویا طالبان از همین حالا ختم شده است ولی برعکس طالبان هر روز قوی تر و قوی تر شد. پخش مستقیم و برنامه های ویژه ی رسانه های معتبر جهان از رخداد کشته شدن بن لادن، یاد آور خبر مرگ ملا دادالله است. توامان القاعده و طالبان همچنان زنده خواهد بود و کشته شدن بن لادن یک رویداد کوتاه مدت خواهد بود و پس از چندی خواهیم دید که ریشه همچنان زنده است و دوباره به بالش خواهد رسید اگر....

     خوب است جامعه ی بین المللی و حکومت افغانستان بخود آیند و بیش از این روی قول های مقامات پاکستانی حساب نکنند. هرچند این بار دروغ پاکستانیها افشا شد و آنها در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند ویا هم شاید بن لادن برای آنها مهره ی سوخته ی بیش نبود.بهرحال با لابی قوی ایکه آنها در کاخ سفید و کنگره ی امریکا دارند، بزودی همان نقش سابق خود را احیا خواهند کرد. باید به همه ی طرح هایی که پاکستانیها آغازگر آنند بادیده ی تردید نگرست و بیش از این فریب اغواگری آنها را نخورد. با کشته شدن بن لادن حداقل جهان متوجه دروغ بزرگ پاکستان شد و حال نوبت سیاستمداران افغان است که از فرصت بوجود آمده استفاده کنند و پاکستان را تحت فشار بگذارند نه اینکه امتیاز بدهند. تا تنور گرم است باید نان را پُخت.