۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

0 ی بزرگ

چند روز مانده به ورود قدرتمندترین مرد جهان، هندی ها هیجان زده شده اند. رسانه ها مطالبی در مورد اوباما می نویسند. در کوچه و خیابان که راه بروی متوجه میشوی که دارند در مورد اوباما حرف میزنند.

The Biggest O
عنوان مقالهء است که روزنامه "تایم آف ایندیا" دربارهء اوباما نوشته است. "زیرو یا صفر" اشاره به حرف اول نام اوباما دارد. البته چندین مطلب دگر نیز در مورد اوباما، اهداف سفر اش و اینکه آیا هندوها به امریکایی ها بیشتر نیاز دارد و یا بالکعس.

هندیها هیجان زده اند، شاید حق دارند. هندی که میزبان آیزنهاور ریئس جمهور وقت امریکا در سال 1959 بود با هندوستانی که باراک دیدن میکند، کاملا متفاوت است. موضوع مورد مذاکره هند آنوقت با روسای جمهوری امریکا معمولا واردات غذا و گندم برای هندیهای گرسنه بود ولی مانموهان سینگ با باراک حسین اوباما در مورد توسعه ی همکاریها در ساحه انرژی اتمی، تکنالوژی و تعلیم و تربیه مذاکره میکنند.

هندیها اما، این بار نه بعنوان یک کشور جهان سومی بلکه بعنوان یک قدرت منطقه ی و یکی از قدرتهای جهان چند قطبی آینده با امریکا روبرو میشود.
-اگر امریکایی ها به تولید سرانه داخلی 15 تریلییون دالر خود مینازند، هندیها رشد اقتصادی 8.5 درصدی خود را به رخ امریکایی ها میکشند.
-اگر درآمد سرانه امریکایی ها چهل و هفت هزار دالر درسال است، هندیها 440 میلیون نیروکار حرفه ای و نیمه حرفه ای دارد و یک سوم پزشک/داکتران شفاخانه های ایالت متحده و تقریباٌ به همین مقدار انجنیران مشغول به کار در امریکا را تشکیل میدهند.
- هند با داشتن 600 میلیون کاربر موبایل یکی از سریع ترین بازار این صنعت مخابرات بشمارمیرود.
-هندیها چهارمین کشوری است که بیشترین کاربران انترنت در دنیا را دارا اند و 284 میلیون دالردرسال مبادلات تجاری اش را تشکیل میدهد.
- هند با داشتن 1.3 میلیارد نفوس بدون شک یکی از بزرگترین بازارهای مصرف دنیا است که هرتولید کننده ی را وسوسه میکند.

این نکات باعث میشود که من موهان سینگ به عنوان مرد شماره یک هند چشم درچشم باراک اوباما خواسته هایش را مطرح کند و به باراک بگوید که تو مجبوری که باما کنار بیایی. هندیها قدرت انتخاب دارند و از موضع قدرت حرف میزنند نه اینکه التماس کنند.با وجود آنکه خیلی چیزها را مدیون امریکایی ها اند. مثلاٌ هندیها حالا یکی از صادرکنندگان گندم، برنج و دومین صادرکننده ی بزرگ میوه و سبزی در جهان اند. حالا حتی جوانان امریکایی و اروپایی رُز والنتاین اش را ازگلهای میخرند که  از بنگلور و پونه وارد شده است ولی همین پیشرفت چشمگیرشان در این عرصه را نیز مدیون یک امریکایی است.
نورمن بورلاگ برنده ی جایزه صلح نوبل در زراعت کسی بود که ورایتیهای مقاوم گندم را کشف کرد. او به هند آمد و شخصاٌ در تولید گندم و سایر محصولات زراعتی به هندیها کمک کرد و این بود که انقلاب سبز در هند اتفاق افتاد و هندیهای گرسنه امروز به هندی های صادر کننده ی محصولات زراعتی تبدیل شد.

هندیها حاضرند با جهان تک قطبی به رهبری ایالات متحده کنار بیایند تا با جهانی که سردمدار آن چین باشد ویا حاضرند بعنوان یک همکار درمعادلات جهانی در کنار امریکایی بیاستند تا در کنار چینی که اختلافات دیرینه دارند. برای امریکایی ها هم بازار هند خیلی بیشتر از گذشته ارزش دارد، به ویژه وقتیکه درصدی بیکارها در امریکا به بالاترین حد درطول تاریخ امریکا(9.6) درصد رسیده است.

باراک اوباما جمعه این هفته وارد هند میشود و اولین ریئس جمهوری است که اغاز سال نو هندیها "دیوالی" را با آنان تجلیل میکند. و اولین ریئس جمهور امریکا است که دیدار سه روزه ای را از هند ترتیب داده است. او پس از امضای چندین قرارداد مهم میخواهد بداند که پس از بازگشت چقدر امریکایی صاحب کار خواهد شد.

بیانیه پرانکها و تایید و تکذیبها

در زندگی عادی آدم خیلی چیزهای غیرعادی، متضاد و متناقض اتفاق می افتد.این روزها خبرهای که از کشور به رسانه ها میرسد،اینگونه اند و این خیلی غیر عادی است، به خصوص وقتیکه خبرها به ریئس جمهور، دولت و کارکنان اش مربوط میشود.

اواخرهفته ی گذشته رسانه ها گزارش دادند که عملیات مشترک ناتو- روسیه بر چند کارگاه تولید مواد مخدر در ولایت ننگرهار روی داده است و از آن بعنوان یک دستاورد در راستای همکاری روسیه- ناتو یاد گردید. کمی بعدتر دفتر ریئس جمهور با صدور بیانیه ی شدید اللحن این رویداد را محکوم کرد وگفت که هر تلاشی باید با هماهنگی دولت افغانستان باشد.

جنرال بازمحمد احمدی در کنفرانس خبری روز شنبه اظهار داشت که این عملیات به رهبری پولیس مبارزه علیه مواد مخدر افغانستان صورت گرفته و در آن، هیچ سرباز روسی شرکت نداشت. این درحالیست که ایوانف وزیر مبارزه بامواد مخدر روسیه اشتراک روسها در عملیات را تایید کرد و از آن بعنوان یک دستاورد بزرگ یادآور شد.

نمیدانم وزارت مبارزه با مواد مخدر بی اطلاع است و یا آقای کرزی. درهر صورت تناقض گویی ها از مسئولان یک دولت بعید بنظر  میرسد.
نمیدانم آنجا چه خبر است؟ یکی تکذیب میکند، یکی تایید میکند.و یکی هم...

۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه

وقتی گاو آدم دوقلو می زاید

بعضی مواقع سهل انگاری کار دست آدم میدهد. قضیه از این قرار است که در" کنفرانس بین المللی تغییرات آب و هوا"  در کاتماندو پایتخت نیپال دعوت  شده ام.این کنفرانس به همت دانشگاه کلورادوی امریکا، انستیتوت آسیایی تکنالوجی تایلند و کنسرسیوم دانشگاه های هیمالیایی برگزار میشود. قرار است این کنفرانس در اواسط ماه نوامبر برگزار شود  و یکماه قبل مسئولان برگزار کننده ی کنفرانس دعوت نامه ی عنوانی بخش تدریسی دانشگاهی ما روان کرده بودند و از آنان خواسته بود که تسهیلات لازم و قانونی شرکت من در این کنفرانس را فراهم نمایند. متاسفانه دانشگاه تا هنوز هیچ اقدامی که نکرده هیچ ، تازه رییس دیپارتمنت ما میگوید: " محصل خارجی حق ندارد در کنفرانس های خارج کشور شرکت کند."

لعنت به ادارات بوروکراتیک این گوشه ی دنیا. البته این اولین بار نیست که با ادارات اینجا مشکل دارم.بارها اتفاق افتاده که اینها "اکت" های اینچنینی کرده اند. حال مجبورم دو روز دگر دنبال میرزا قلمهای اینجا بگردم تا کار دوباره روی غلطک بیافتد. دراین فرصت کم طی مراحل این کار هم کار حضرت فیل است.

راستش بخاهی، من گاهگاهی به این پیشرفت سریع هندیها متعجبم و آنرا شبیه بیک معجزه میدانم. آخر چطور این آدمهای وقت نشناس، سهل انگار و فاسد توانسته اند کشور خود را به سوی ملل توسعه یافته جهان هُل دهند؟ شاید راز این که هندیها باوجود این همه منابع طبیعی و کشور غنی خیلی ها عقب تر از چین هستند، در همینجا نهفته باشد. البته میدانم که از جزء به کل رفتن ضریب خطا را بالا میبرد.

۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

ریئس جمهور نباید ناقض اصولی باشد که خودش در ایجاد آن سهیم بوده

کنفرانس مطبوعاتی روز گذشته ی  آقای ریئس جمهور با همتای تاجیکی اش خیلی ها را غافلگیر کرد. فدا حسین مالکی سفیر ایران که پرداخت پول به شخص عمر داوودزی را انکار کرده و گزارش نیویورک تایمز را اهانت آمیز دانسته بود، مقامات امریکایی را که در برزخ از تردید بسر میبردند و بالاخره مردم افغانستان را که فکر نمیکردند ریئس جمهور واقعن خواستار مهندسی آرای مردم است.

سفیرایران در افغانستان که قبلن تقدیم کردن بسته های یورو به داوودزی را اهانت آشکار خوانده بود و آنرا جزئی از شیطنت رسانه های غربی و امریکا نامید، شاید هیچگاه فکر نمیکرد که ریئس جمهور به این آسانی لب به سخن گشاده و محتوای گزارش نیویورک تایمز را تایید کند. آقای کرزی با کنفرانس مطبوعاتی اش آب سردی روی دست سفیر ریخت و پرده از یک راز ناگفته برداشت. شاید این اعتراف تلخ ریئس جمهور ریشه در بی توجهی امریکا به ریئس جمهور باشد و او خواسته اینطوری به آنها خط و نشان بکشد. ولی به نظر من یک ریئس جمهور نباید مصارف قصر اش را از کشوری دگری و بشکل غیر شفاف تامین کند. چه اینکه این پول ها غیر از آن چیزی است که ایران در کنفرانس کمک به بازسازی تعهد کرده و انکار سفیر ایران نیز بر ابهام آن می افزاید. من که شهروند افغانستان هستم حال در مواجهه با یک ایرانی شرمگین ام چون ممکن است او بگوید که پول قصر ریئس جمهور شمارا سفیر ما میدهد و بعدش هم ایران دربدل این پول چه چیزی از ریئس جمهور ما میخاهد.

دولت امریکا در خیلی از موارد گزارشهای رسانه ها را نمی پذیرند، اینبار حتمن برایشان روشن شده است که آقای کرزی از کشورهای دگر نیز پول دریافت میکنند. ممکن است در جریان سالهای اول حکومت آقای کرزی و ریاست جمهوری آقای بوش، امریکایی ها هم کمکهای این چنینی کرده اند.زیرا آقای ریئس جمهور پول گرفتن این چنینی را از امریکا نیز یادآور شد. شاید هزینه ی کمپاین و بریز و بپاشهای آقای کرزی در جریان انتخابات اولین دوره ی ریاست جمهوری نیز مربوط به این قضیه باشد. بهر حال آقای کرزی به امریکایی ها نیز فهماند که نباید دنبال این قضیه را بگیرند ورنه پای خودشان نیز در این وسط درمیان است.

اما آنچه من را بیشتر از همه متعجب ساخت یادآوری آقای ریئس جمهور از انتخابات و مشخصن انتخابات در غزنی بود. آقای کرزی در کنفرانس مطبوعاتی اش واضحن به مسئله انتخابات در غزنی اشاره کرد و گفت که در بعضی ساحات نتیجه آنطور که باید میبود، نیست. نمیدانم منظورآقای کرزی بعنوان ریئس جمهور افغانستان از این سخنان چی بوده و چرا باید به این شکل اظهار نظر کند درحالیکه همه شهروند افغانستان اند و باید با دید وسیع و مساویانه نگریسته شوند. 

1- وقتی ما انتخابات درسطح یک ولایت را بعنوان یک اصل میپذیریم، منطق حکم می کند که پیامد آنرا هرچه باشد پبذیریم ولو در خیلی مواقع ممکن به نفع شخصی و..... نباشد. چون میزان رای مردم است و مردم انتخاب کرده اند که کیها باید از آنها نمایندگی کنند.
2-  وقتی دور اول انتخابات پارلمانی یعنی همین مجلس فعلی در غزنی برگزار شد، اکثریت ولسوالی ها دارای نماینده نبودند و نماینده ها بیشتر از ولسوالیهای بود که در این دور نماینده ندارند. نمیدانم چرا آقای کرزی در آن وقت نگفت که نتیجه ی انتخابات آنطورکه باید میبود نیست.این دقیقن سیاست " یک بام و دو هوا" است که از ریئس جمهور ملت افغانستان به هیچ وجه انتظار نمیرود.
3- ریئس جمهور بخوبی میداند که هرآنچه را که قانون حکم میکند باید پذیرفت ولی نمیدانم باکدام معیار از کمسیون میخاهد که این نقیصه را برطرف کنند(یعنی آرای غزنی را دستکاری کنند). شاعر مشهور پارسی گوی در مورد اشاعه ی فساد در یک دولت میگوید:
 اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی    برآورند غلامان درخت را از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد   زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ
4- آقای کرزی شاید قبل از انتخابات انتظاراتی داشته و حال که این انتظارات برآورده نشده، این چنین لب به شکایت میگشاید. پس نتیجه اینست که در انتخابات های قبلی نظر ریئس جمهور در مورد گزینش افراد تاحدودی زیادی لحاظ شده بوده است. ولی این بار که انتخابات در یک ولایت طبق سازه ی قبلی ایشان پیش نرفته است، اینگونه لب به شکایت گشوده است. کما اینکه خیلی ها تصور میکردند آرای ادوار قبلی با تقلب مهندسی شده همراه بوده است.

بهرحال آقای کرزی باید بیش از اینها متوجه اعمال و رهنمودهایش باشد زیرا وقتی خودش خاهان نادیده گرفتن نظر مردم در مقطعی باشند واضح است که اطرافیان اش در نادیده گرفتن حقوق مردم و فساد جسورتر از گذشته خاهند شد و این به هیچ وجه به صلاح مردم افغانستان نخاهد بود. بهتر اینست که قواعد را که خود ما ایجاد کرده ایم و ریئس جمهور از آنها بعنوان نکات برجسته ی دوران ریاست جمهوری اش یاد میکند، نباید این چنین توسط خودش و یا بدستورخودش زیر پا گردد. او بعنوان شخص اول مملکت حامی خط مقدم این ارزش ها باشد نه ناقض درجه اول آن.

۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

بکس های یورو و دالر

نیویورک تایمز نوشته است که عمر داوود زی رئیس دفتر آقای کرزی از ایرانی ها پول دریافت میکند. این روزنامه از قول یک منبع که نخاسته نامش فاش شود گفته است که آقای داوودزی بطور مستقیم پول اخذ کرده و نیز گفته است که آنها آقای داوودزی را دیده اند که یک بکس پر از پول را به خانه اش برده است.

گفته میشود از این پول ها برای تاثیر گذاری روی تصمیمات آقای کرزی استفاده شده است. چقدر بکسهای پول وارد افغانستان شده باشد و چه آدمهای که صاحب نشده باشند. تفصیل گزارش را در در نیویورک تایمز بخوانید.

ناقض حقوق بشر والی نمیشود

هفته ی گذشته شورای وزیران فیصله کرده بود که پس از این انتخاب والیان بر اساس رقابت آزاد صورت گیرد. یکی از شرایط انتخاب شدن آنان هم متهم نبودن به نقض حقوق بشر است
(بیشتر بخوانید).
ایکاش برای ورود به  پارلمان و دگر نهادهای کلیدی هم سوابق حقوق بشری نامزدها بررسی میشد تا قوانین مثل قانون مصالحه ی ملی به تصویب نمیرسید.
کس چه میداند شاید این پیش شرط هم انعطاف پذیر باشد و درمواردی خاصی استثنا داشته باشد.

۱۳۸۹ آبان ۱, شنبه

بورسیه های تحصیلی مقطع ماستری و دکترا

دوستانی که علاقه به ادامه تحصیل در مقطع ماستری و دکترا در کشورهای هالند، بریتانیا، جرمنی و کانادا را دارند، می توانند به آدرسهای زیر بروند و تقاضانامه را از لینک های زیر بدست آورید:
بورسیه های هالند
  اینجا
.اینجا
ویا هم اگر در افغانستان هستید از سفارتهای  بریتانیا، جرمنی  و بنیاد فرهنگ و جامعه ی مدنی معلومات بگیرید. لازم به ذکراست که سپری نمودن موفقانه ی امتحان TOEFL ویا IELTS برای این بورسیه ها لازم است و کاندید باید از دانش معیاری زبان انگلیسی لازم برخوردار باشد.

۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

منتظر چاپ آثار کاتب باشید

تقریبا هشت- نه سالم بود که نام و عکس کاتب را دیدم.از روزیکه پا به مکتب گذاشتم عکس اش روی ورودی لیسهء ما بود. وقتی خطخوان شدم دیدم روی تابلو نوشته است " لیسه فیض محمد کاتب ". بعد ها هم مطالبی در باره ی کاتب درهفته نامه ها ی "امروزما"، حبل الله، طلوع وحدت و سایر مجلات خاندم. به کتابهایش علاقه گرفتم ولی سبک نوشتاری اش برایم خیلی پیچیده بود. بعدتر سراج التواریخ را خاندم. برایم خیلی لذت بخش بود با وجود آنکه کلمات" اعلیحضرت همایونی" "والا حضرت" و کلمات ازاین دست آزارام میداد. یک وقتی با دوستانم به سبک نوشتار سراج التواریخ و سفرنامهء ناصر خسرو بلخی حرف می زدیم.

زمانیکه کودکی بیش نبودم، شبها با قصه های مادر بزرگ ام به خواب میرفتم. قصه های بزک چینی، ملا بدیگگ، دیو و پری و بعدتر هم ارسلان رومی، یوسف و زلیخا و ... را از بر بودم و از آن لذت میبردم. شاید همین باعث شده بود تاریخ و جغرافیه از مضامین دلچسپ مکتب بودند(هرچند ریاضی  لذت دگری داشت بخصوص وقتی پدر از خرید بر میگشت و من مصارف اش را حساب و کتاب میکردم). "افغانستان در پنج قرن اخیر" و " افغانستان در مسیر تاریخ" کتابهای بودند که پیش از سراج خانده بودم. یادش بخیرمعلم صادق استاد تاریخ ما بود و خیلی تشویق میکرد که این کتاب ها را باید بخانیم ولی بعد از خاندن سراج التواریخ فهمیدم تاریخ که در مکاتب آن زمان تدریس میشد چقدر روایت رسمی، غیر منصفانه و تحریفی داشته است.

شب گدشته گزارشی را در مورد آثار کاتب خواندم. ایوب آروین (اینجا)گزارش مفصلی در سایت بی بی سی راجع به  واگذاری امتیاز چاپ آثار کاتب به بخش خصوصی  نوشته است. بدون شک چاپ آثار کاتب بزرگترین موفقیت فرهنگی برای وزارت اطلاعات و فرهنگ پنداشته خاهد شد. آثار کاتب گنجینه ی بزرگ افغانستان است و چاپ و در اختیار عموم قرار دادن آن میتواند پرده از تاریخ واقعی کشور بردارد. با خاندن آثار کاتب، ما گذشته ی افغانستان از بدو تاسیس تا دوره حبیب الله و امان الله را آنطور که هست، درخاهیم یافت. گذشتهء یک ملت، آیئنه ی است فرا روی آن ملت. یک ملت فقط با دیدن به گذشته و اصلاح اشتباهات اش میتواند به بلوغ و کمال برسد.

این اقدام وزرات اطلاعات و فرهنگ را باید بدیده ی قدر نگریست. البته ناگفته نباید گذاشت که  بعد از آمدن آقای فرهنگ نفسِ تازه ی در کالبد وزارت دمیده شده است و امید است این حرکت های آهسته، پیوسته باشد.

۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

به کوری چشم متقلبان

بقول سخنگوی کمیسیون انتخابات ارای 120 مرکز دگر نیز باطل اعلان شد. حال اگر این روند ادامه داشته باشد، چه چیزی از انتخابات و مشروعیت آن خاهد ماند. قبل از آن آقای معنوی گفته بود که اشتراک مردم در انتخابات به چهل درصد میرسد. حال اگر این آرای باطل شده را از مجموع آرا کم کنیم، فکر میکنید چه چیزی خاهد ماند؟ و آیا این انتخابات مشروع خاهدبود؟ و دلیل تأخیر اعلان نتایج قسمی چیست و چرا هر روز به چهار-پنج روز بعد موکول میشود. هیچ کشوری در دنیا را سراغ ندارید که نتایج انتخابات با این تاخیر اعلان شود.معمولن سه-چهار روز بعد از انتخابات نتیجه در هرجای دنیا اعلان میشود ولی اینجا ما باید دوماه صبر کنیم تا نتایج اعلان شود. نفس همین تاخیر بو دار و مسئله دار است.

صلح رویای دست نیافتنی

هر روز که از عمر کمیسیون های زنجیره ای صلح وآشتی ملی و شورای عالی صلح ونهادهای همسوی آن می گذرد، مبارزه ی طالبان جدی ترشده و اراده ی آنها برای تسخیر افغانستان با وجود حضور نظامیان ناتو و سربازان باراک اوباما، استوارتر شده میرود. آنان در تازه ترین اقدام حمله ی موفقیت آمیز دگری را در سرپل انجام دادند. دیروز در قندهار رشته حملات انفجاری دگری را  انجام دادند که تعدادی از هموطنان ما را به کام مرگ فرستاد. همچنین در زابل نیزدر اثرانفجار یک ماین کنارجاده ی یازده نفر از هموطنان غیرنظامی کشته شد که از جمله خانم لیلا اسدی نیز در جمع کشته شدگان است.

لیلا اسدی دختر جوانی که تازه از مکتب فارغ شده و برای گرفتن تذکره راهی غزنی شده بود،شاید هزاران آرزو در سر داشت، شاید میخاست دیپلمات، داکتر، انجینیر و شاید.... ولی  با همه ی اینها شاید هیچگاه تصور نمیکرد که این چنین مورد حمله بزدلانه قرارگیرد.او شاید نماینده صدها جوان دختر و پسری باشد که روزانه در جای جای این سرزمین با هزاران امید و آرزو قربانی انفجار، بمب و خشونتهای ناشی از جنگهای جاری میشود.

رسانه ها دیروز اعلان کردند که هرات اولین شهری خاهد بود که امنیت آن بدست افغان ها سپرده شود و درست فردای اعلان این خبر امروز در هرات انفجاری رخ داد و مثل همیشه تعدادی از هموطنان مارا به کام مرگ کشاند.بغلان روز بروز نا امن تر میشود و دامنه ی خشونت ها به سرپل نیز کشیده شده است. بلخ نیز دستخوش ناامنی های جدید شده و در خبرها داشتیم که ولسوالی چمتال نیز بدست طالبان افتاده است. در فاریاب و بادغیس همین اکنون طالبان والی های خود را تعیین کرده اند و این موج کم-کم رفته دامنه ی کل شمال را میگیرد. تلفات آلمانی ها روز بروز زیاد شده میرود، قندز جایی بود که تادیروز بهشت امن نیروی ناتو به حساب میرفت و ناتو ازینکه آلمان ها نمیخواهند به جنوب عسکر بفرستند، انتقاد میکرد. قندزحال اما، به مرکز سازماندهی قوای طالبان تبدیل شده و میرود که کل شمال کشور را نابود کند.

اینکه درچنین شرایطی شورای عالی صلح چکار خاهد کرد، امری است که هنوز دورنمای روشنی برای آن وجود ندارد. آنچه مسلم است، طالبان روز بروز قویتر شده میرود و از جایی برخاسته است که نیروی تا به دندان مسلح ناتو و امریکایی ها حضورداشته است. زمانی یک عسکر اردوی ملی بمن گفت که ما طالبان را اسیر میکنیم و بعد امریکایی ها می آیند و رها می کنند. آقای کرزی نیز زمانی گفته بود که طالبان با هلی کوپترهای امریکایی وارد شمال میشوند.

مردم افغانستان هم کم-کم به این نتیجه میرسند که وقتی دولتمردان و رسانه ها بازی صلح-صلح راه انداختند باید بفهمی که این واژه بیشتر از هرزمانی غریبتر شده میرود و نتیجه ی عکس میدهد. زمانی همه از حقوق بشر و دموکراسی حرف میزدند ولی تنها چیزی که روی آن مکثی صورت نگرفت دموکراسی و حقوق بشر بود. بعدش حرف عدالت انتقالی و محاکمه جنایتکاران جنگی پیش آمد،ولی این تنها کاری بود که در نطفه خفه شد. سال گذشته هم که مبارزه با فساد اداری در راس برنامه های ملی و بین اللملی قرار گرفت ولی تا حال هیچگونه کاری در مورد صورت نگرفته است.

امسال نیز حرف از صلح است و آشتی. تجربه نشانداده است که این حرکت نیز راهگشا نخاهدبود و بیم آن میرود که حرکت طالبان را مصمم تر کند و طالبان جسور تر و گستاخ تر از همیشه وارد صحنه شوند و بعد از این رد پای آن را در جای جای این کشور خاهیم دید. بازهم مثل گذشته ها از فرصت بوجود آمده استفاده نتوانستیم و بسادگی این فرصت را بازیگوشان بازی سیاست در افغانستان براحتی از کف خاهند داد و روزی خاهد شد که حسرت این فرصت را خاهیم خورد. تاچشم براهی فرصت جدیدتری باشیم که شاید به این زودیها دستگیر ما نشود. رویای افغانستان مرفه و صلح پایدار؟  آیا محقق خاهد شد؟ صلح را به انتظار نشسته ایم ولی آیا این راهش است؟

۱۳۸۹ مهر ۱۴, چهارشنبه

آیا داکتر سمر بالاخره نوبل صلح را به خانه خواهد آورد؟

نوبل امسال به کی تعلق خواهد گرفت؟ اصلن کی سزاوار نوبل امسال است؟ اینها سوالهای است که کمیتهء داوران نوبل، قرار است روزجمعه به آن پاسخ دهند. داکتر سیما سمر از افغانستان نیزنامزد جایزه صلح نوبل است و همرا با " لیو جیاباوء" از چین، "سی ویتلانا گانوشکینا" از روسیه بخت های اصلی تصاحب این جایزه ء معتبر بین المللی به شمار میروند.

تاکنون کمیته ی صلح نوبل بارها متهم به سیاست زدگی شده است. به خصوص پارسال که با تقدیم کردن جایزه به باراک اوباما مورد انتقاد تند رسانه ها و سازمانهای بین المللی قرار گرفت. خیلی ها معتقدند که دادن جایزه ء صلح نوبل به خانم شیرین عبادی و اوباما بیشتر سیاسی بوده تا شایسته بودن این دو نفر. خیلی ها معتقدند که مهاتما گاندی سزاوارترین شخص برای تصاحب جایزه ی صلح بود ولی کمیته ی نوبل از دادن جایزه به گاندی خود داری کرد.

داکتر سیما سمر از معدود کسانی است که واقعن سزاوار این جایزه است. او که به بانوی مکتب ساز، شفاخانه ساز و اشیانه ساز مشهور است، در دوران جهاد و جنگ های داخلی از کسانی بوده است که در گیرو دار آتش توپخانه و تفنگ مکتب ساخته است. در بدترین حالت ناامنی و جنگ های داخلی شفاخانه ساخته است و به کمک یتیمان شتافته است که مادر و پدر خود را در جنگ ها از دست داده است. خانم سمر بعد از تشکیل دولت انتقالی و دوران پس از طالبان همیشه از عدالت برای همه داد زده است. او صدای رسای مردم افغانستان برای به محاکمه کشاندن جنایتکاران جنگهای داخلی و حمایت از قربانیان جنگها، قتل عامهای دسته جمعی و متضررین جنگها بوده است.

مهمتر از آن سیما سمر از افغانستان برخاسته است، کشوری که هنوزنسبت به  زن، به عنوان یک کالای شخصی مرد مینگرند.زن در سنت ها و رسوم کشورما یک موجود بی روح و مرده است، یک عروسک است در دست ستبر مرد. او باید تابع کسانی باشد که سنت ها به آن اجازه پدرخواندگی و قلدری را داده است. شوهر همه کاره ی او است. اصلن صاحب و اختیاردار اوست. سیما سمر در چنین جامعهی رشد کرده و با کار و تلاش اش کوشش کرده است برای زنان کاری بکند. سنت ها را بشکند و طرح نوی بیاندازد. او پیشاهنگ کاروانی است که نو در افغانستان به حرکت افتاده است و مسلمن ناهمواریها و موانع زیادی پیشرو داشته و دارد. ولی او مصصم و قاطع درمقابل همه ی این ناملایمت ها ایستاده است و از پا نیافتاده است. مردانه تر از هر مردی به زن، مرد و کودک این مرز و بوم کمک کرده است. پس جا دارد بخاطر خدمات این بانوی افغان و بخاطر تشویق زنان افغان به مبارزه بیشتر و قوت قلب دادن به خانم سمر، جایزه ی صلح امسال به او تعلق گیرد. او شایسته ترین فرد نسبت به تمامی نامزد های جایزه امسال صلح نوبل است.

اما بیم آن هم میرود که امسال هم این جایزه سیاسی شود و به " لیو" ی چینی و " سیویتلانا" ی روسی تعلق گیرد. زیرا آنها در مخالفت با دولت های مطبوع شان مشهور اند و از این نظر می تواند فرصت خوبی برای غربی ها باشد تا از این طریق دولتهای روسیه و چین را تحت فشار قرار بدهند. هرچند همین حالا دولت چین به ناروی و کمیته ی صلح نوبل هشدار داده است تا از دادن جایزه به مخالفان آن خودداری کنند و تهدید کرده است که درصورت چنین اتفاقی در روابط خود با ناروی تجدید نظر خاهد کرد. این میتواند شانس خانم سیما را افزایش دهد.

باید منتظر باشیم تا جمعه. ببینیم آیا جایزه به این بانوی افغان تعلق خاهد گرفت. اگر چنین شود، افتخار بزرگی نصیب کشور ما خاهد شد. زیرا این جایزه نه تنها به سیما سمر بلکه به زنان افغان تعلق خاهد گرفت. این جایزه در پیشبرد پروسه صلح و دستاورد های حقوق بشری کمک می کند. باید صبر کرد و منتظر ماند.یک جمعه و یک جهش سرنوشت! باید منتظر قضاوت کمیته ی داوران نوبل بود. آیا آنان امسال منصفانه قضاوت خواهند کرد؟